حاشیه و متن سخنرانى رحیم پور ازغدى در دانشگاه خواجه نصیر

حاشیه و متن سخنرانى رحیم پور ازغدى در دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسى

مراقب باشیم «نرم افزار انقلاب» به غارت نرود

گروه سیاسى ـ عضو شورایعالى انقلاب فرهنگى با اشاره به انحراف بسیارى از انقلاب هاى دنیا، تأکید کرد: باید مراقب باشیم که عده اى انقلاب اسلامى را به انحراف نکشانند و نرم افزار آن را به غارت نبرند.
به گزارش فارس، حسن رحیم پور ازغدى استاد دانشگاه و عضو شورایعالى انقلاب فرهنگى به دعوت بسیج دانشجویى دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسى در مراسمى با عنوان «اصولگرایى، اما کدام اصول » در جمع دانشجویان این دانشگاه به ایراد سخنرانى پرداخت.
وى در ابتداى سخنرانى خود با اشاره به اینکه در گذشته، چند سالى بود که دیگر کسى جرأت نمى کرد از اصول و اصولگرایى حرف بزند، اظهار داشت: در دهه گذشته شرایطى پیش آمد که عده اى با این عنوان که آمده ایم طرحى نو دراندازیم، با یکدیگر در فرار از اصول و بلکه تبرى و برائت جستن از آن مسابقه گذاشتند و رسید دورانى که مسابقه دادند تا بگویند ما به شعارهاى انقلابى که در دهه اول در عرصه اقتصادى و سیاسى و سیاست خارجى مطرح مى شد اعتقادى نداریم.
این استاد دانشگاه تأکید کرد: متأسفانه حتى دورانى رسید که برخى از کسانى که سوابق انقلابى داشتند، مى گفتند که آن حرف ها چرند بوده است و ما یک زمانى داغ بودیم و اشتباه کردیم که این شعارها را به زبان آوردیم و این شعارها عملى نیستند! رحیم پور ازغدى با بیان اینکه برخى در گذشته مى خواستد با سوءنیت مسیر نهضت اسلامى را کج کنند، گفت: در همین چند سال گذشته با مجاهدت عده اى، این ورق برگشت و حالا دیگر همه ادعاى اصولگرایى دارند و از اصول حرف مى زنند.
وى با بیان اینکه آیا آنقدر عوام و عوام زده هستیم که سال به سال و دهه به دهه و انتخابات به انتخابات شعارها و عقایدمان را عوض کنیم ، تصریح کرد: عده اى به همان شکلى که زیرشلوارى و لباس هایشان را عوض مى کنند، عقایدشان را هم عوض مى کنند.
این عضو شورایعالى انقلاب فرهنگى در ادامه با تأکید بر اینکه براى همه در اصولگرایى جا هست و اصولگرایى در انحصار هیچ شخص و گروه خاصى نیست، خاطرنشان کرد: این خطر وجود دارد که اصولگرایى به یک دکان تبدیل شده و به صورت کلیشه و یا حتى چماق دربیاید و یا اصولگرایى به گونه اى تحریف شود که یک فرد هر کارى انجام دهد اما اسمش را اصولگرایى بگذارد؛ لذا باید دائماً در شکست ها و پیروزى ها، اصول انقلاب را بازخوانى و تکرار کنیم و از خود و دیگران بپرسیم که کدام اصول !
این استاد دانشگاه با تأکید بر اینکه گاهى اوقات سخت افزار یک انقلاب مى ماند ولى نرم افزارش را به غارت مى برند، افزود: انقلاب هاى بسیارى بوده است که قانون اساسى، رجال و حتى ادبیات ظاهرى این انقلاب ها تغییرى نکرده اما جهت گیرى هاى آنها
۱۸۰ درجه عوض شده است. عضو شورایعالى انقلاب فرهنگى با بیان اینکه برخى بعد از ۳۰-20 سال یادشان رفته است که ما در انقلاب اسلامى به دنبال چه بودیم، گفت: هدف ما این هایى که امروز مطرح مى شود نبود، بلکه هدف هاى بسیار متعالى ترى در میان بود. رحیم پور ازغدى با تأکید بر اینکه باید مراقب باشیم تا نرم افزار انقلاب اسلامى به راحتى غارت نشود، اظهار داشت: تا وقتى که ما الگوى ایرانى اسلامى بر اساس استعداد خودمان و مبانى اسلامى و ایرانى نداشته باشیم کلاهمان را برمى دارند و حتى گاهى این کلاه به گونه اى برداشته مى شود که خودمان هم نمى فهمیم. تلاش عده اى براى برهم زدن نظم جلسه
در این قسمت از سخنان رحیم پور ازغدى حدود
۱۰ نفر از حاضران در این جلسه که از عناصر طیف غیرقانونى و افراطى علامه دفتر تحکیم وحدت بودند ، با بالابردن پلاکاردهایى با مضامین «انقلاب فرهنگى، دانشگاه پادگانى» و.// که حتى برخى از آنها مضامینى در حمایت از سازمان تروریستى منافقین داشت، قصد داشتند نظم جلسه را برهم بزنند، اما سخنان قاطع حسن رحیم پور ازغدى این برنامه آنان را به گونه اى دیگر رقم زد.
حسن رحیم پور ازغدى با مشاهده این صحنه این رفتار اخلالگران را یک حرکت «استالینى» خواند و گفت: آن آقاى ابلهى که این پلاکارد را در دست گرفته، به احتمال زیاد جاهل است چرا که نمى داند با این کار خود از گروه تروریستى منافقینى حمایت مى کند که از سال
۶۱ تا ۶۷ پانزده هزار بیگناه را در خیابان هاى تهران و دیگر شهرها ترور کردند. وى با اشاره اى به مطالب گفته شده در این مراسم، خاطرنشان کرد: اتفاقاً مثال خوبى براى آن قسمت از سخنانم پیدا شد که گاهى سخت افزار انقلاب مى ماند، اما نرم افزارش را عده اى غارت مى کنند.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه این فرد، چون مسائل را نمى داند، پلاکارد را بالاى دست خود گرفته که مضمونش دفاع از منافقین است، خاطر نشان کرد: مطمئن هستم خود این فرد هم نمى داند که از چه کسى حمایت مى کند بلکه عده اى به او گفته اند این پلاکارد را در این مراسم بالا ببرد و او نیز از روى جهالت این کار را انجام مى دهد.
وى تأکید کرد: این عده اى که نظم مراسم را به هم مى زنند از قاتلین شهیدانى مانند دستغیب، رجایى، بهشتى و مدنى دفاع مى کنند. رحیم پور ازغدى افزود: منافقین کسانى بودند که در سال
۵۸ و ۵۹ جنگ هاى تجزیه طلبانه اى را در کردستان، آذربایجان، ترکمن صحرا و دیگر شهرها به راه انداختند و اینها همان کسانى بودند که در ماه رمضان یکى از سال هاى اوایل دهه شصت با حمله به خانه یک فرد بسیجى که تنها جرمش حزب اللهى بودن و حضور در جبهه هاى نبرد حق علیه باطل بود، سر سفره افطار، سر فرزندانش را با تیغ موکت برى بریدند.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه شکنجه هایى که منافقین انجام مى دادند، روى ساواک را نیز سفید کرد، گفت: یک بار در عروسى فرزند یکى از فئودال هاى وابسته به منافقین، یکى از جهادگران انقلاب را در مقابل عروس و داماد، به جاى گوسفند سر بریدند؛ آن وقت همین منافقین در دانشگاه تهران اطلاعیه داده و از آنها دفاع مى کردند.
وى افزود: بسیارى از جهادگران انقلاب از همین دانشجویان دانشگاه ها و اعضاى انجمن هاى اسلامى دانشجویان آن زمان بودند. البته اینکه مى گویم آن زمان، به این دلیل است که الآن بعضى از این انجمن هاى اسلامى نه ربطى به اسلام دارند و نه ربطى به انقلاب. بر اساس این گزارش، این سخنان رحیم پور ازغدى که با تکبیر، تشویق و بهت حاضران در جلسه همراه بود، موجب شد کسانى که پلاکاردها را بالاى سرشان گرفته بودند، نتوانند هیچگونه کلامى بر لب برانند، بلکه همگى سرجاى خود ایستاده و سخنان رحیم پور ازغدى را گوش مى کردند.
اما رحیم پور ازغدى در ادامه سخنان خود گفت: این اخلالگران مراسم از روى جهالت از تروریست هایى دفاع مى کنند که از سال
۶۰ و ۶۱ تا آخر جنگ در خیابان ها مى گشتند و هر دختر و پسر حزب اللهى را بدون اینکه حتى بدانند این شخص کیست به مسلسل مى بستند و حتى در مغازه هایى که عکس امام(ره) بر روى دیوار آن نصب بود، نارنجک مى انداختند. وى با بیان اینکه در همان سال ها از اتاق هاى منافقین در دانشگاه تهران اسلحه و مسلسل کشف شد، تأکید کرد: این اخلالگران مراسم امروز برنامه دارند تا در دانشگاه ها و در مراسم هاى مختلف آشوب به پا کنند و من حتى ۲ نفر از همین ها را در جلسه اى که در دانشگاه هنر داشتم دیدم.
رحیم پور ازغدى این حرکت اخلالگران را یک رفتار استالینى خواند و گفت: رفتار استالینى یعنى همین که
۱۰ نفر در مراسمى که بانیان آن کسان دیگرى هستند و موضوع دیگرى دارد وارد شوند و بر خلاف نظر و رأى اکثریت، جلسه را به هم بزنند.
رحیم پور ازغدى با تأکید بر اینکه ما براى انقلاب هزینه ها پرداخته و کتک ها خورده ایم، تصریح کرد: اینها مى خواهند در این گونه مراسم حرکاتى را انجام دهند و بعد عکس بگیرند و در اینترنت انتشار دهند و بگویند که ما جلسه فلانى را به هم ریختیم در حالى که این کارهاى اخلالگران در مقابل آن هزینه هاى ما یک نوع سوسول بازى است. این سخنان حسن رحیم پور ازغدى که با تشویق گسترده دانشجویان همراه بود موجب شد که اغتشاشگران برنامه خود براى اخلال در این مراسم را برهم خورده ببینند، لذا با حالتى بهت زده از سخنان قاطع و حساب شده رحیم پور ازغدى، پلاکاردهاى خود را به زیر بغل گرفته و سرجایشان نشستند.

گزارشى از اعطاى تسهیلات ۱۰۰ میلیونى به نمایندگان

گزارشى از اعطاى تسهیلات ۱۰۰ میلیونى به نمایندگان

بند ۱۱ باید هزاران بار مرور شود

گروه سیاسى- خانه ملت، مهر ماه متفاوتى را سپرى کرد و اکنون نمایندگان در حالى تعطیلات پایانى این ماه را در حوزه هاى انتخابیه خود مى گذرانند که هفته هاى پرحاشیه اى را در زیر هرم سبز مجلس به واسطه انتشار خبر دریافت تسهیلات ۱۰۰ میلیون تومانى سپرى کردند، شاید ماجرا به همین جا ختم شود و شاید هم آنگونه که شنیده شد پیگیرى شکایت از حسن کامران نماینده اصفهان که این خبر را اعلام عمومى کرد، دامنه موضوع را گسترده تر کند؛ هر چند که اغلب نمایندگان نیز مى گویند از جزئیات شکایت خبرى ندارند و آنها هم فقط شنیده اند.
اولین واکنش هاى اکثریت نمایندگان مجلس به انتشار خبر این بود که انگشت سرزنش بسیارى، کامران را نشانه رفت و از سوى دیگر زبان ملامتشان به سوى رسانه ها باز شد که چرا چنین خبرى منتشر شده است. ملامت خبرنگاران به خاطر این انتشار و پیگیرى منبع اعطاى آن خود براى ما که در راهروهاى مجلس، خبرهاى مربوط به منتخبان ملت را جست وجو مى کنیم سؤال برانگیز است؛ چرا که اگر نمایندگان مبلغى را دریافت کرده اند که محل تأمین اعتبار آن مشخص بوده و بر اساس یک روال شفاف و قانونى همچون ادوار گذشته و همچنین براى تأمین هزینه هاى نمایندگى است و در عین حال دریافت مبلغ مذکور آنها را در جایگاه ویژه اى نسبت به مردمى که با سبد رأى آنها به مجلس راه یافته اند قرار نمى دهد، انتشار این خبر ولو به «بدترین نحو» به تعبیر آنها، جایى براى سرزنش و ملامت دیگران نمى گذارد. آنها مى توانستند با توضیحى قانع کننده پاسخى درخور به اعتماد مردم دهند.
محسن کوهکن سخنگوى هیأت رئیسه مجلس از تریبون رسمى اولین توضیحات را در این باره ارائه داد و گفت: مردم ما بدانند که اگر یک نماینده اى از شهرستان به تهران مى آید و یک آپارتمان حداکثر
۱۵۰ مترى در وسط شهر براى او تدبیر مى کنند؛ آیا رفتن به سمت و سوى اشرافى گرى است و واقعاً این جور است البته در توضیحات کوهکن محل تأمین اعتبار مبلغ ۱۰۰ میلیون تومان جایى نداشت و در این باره توضیحى داده نشد. پس از توضیحات کوهکن بود که عمده وقت مجلس به تذکر درباره بند معروف (بند ۱۱ ماده ۲۳ آئین نامه داخلى مجلس مبنى بر حفظ شأن جایگاه مجلس) گذشت و بسیارى از نمایندگان با الفاظى همچون عوام فریبى اقدام همکار خود را در انتشار این خبر تقبیح کردند و حتى عزیز اکبریان نماینده کرج، گذشته از عوام فریبانه توصیف کردن اظهارات کامران پا را فراتر گذاشت و با تهدید کامران از رئیس مجلس و هیأت رئیسه خواست که در مورد پرونده پالیزدار اجازه دهند که قاضى پرونده به جلسه غیرعلنى آمده و «در مورد نقش این آقا و اطلاعات طبقه بندى شده نظامى و سرى که اینها برده اند و در جایى نگه داشتند و به عنوان متهم ردیف اول رفته و بارها بازجویى شده»، پاسخ دهند. البته لاریجانى هم این موضوع را مورد تأیید قرار داد.
على لاریجانى رئیس مجلس نیز از اعطاى
۱۰۰ میلیون به نمایندگان دفاع کرد و در همان جلسه علنى ضمن اجازه ندادن به کامران براى دفاع از خود، اقدام او را نادرست توصیف و نسبت به آن اظهار تأسف کرد و گفت که نمایندگان مجلس جزو فقیرترین دستگاه هایى هستند که در کشور زندگى مى کنند. تعداد قابل توجهى از نمایندگان یکصدا با گفتن «احسنت، احسنت» سخنان لاریجانى را تأیید مى کردند.
احمد ناطق نورى یکى دیگر از اعضاى هیأت رئیسه مجلس بود که همان روز پرحاشیه مجلس به جمع خبرنگاران آمد و از اعطاى مبلغ مذکور دفاع کرد اما نکته بدیعى که در حرف هاى او تعجب همگان را برانگیخت این بود که وى در پاسخ به این سؤال که چرا به نمایندگانى که در دوره هاى قبل وام خودرو دریافت کرده اند این دوره نیز وام خودرو داده اید، گفت: خودرو پس از
۴ سال مستهلک مى شود!
واکنش هاى نمایندگان به همان جلسه علنى ختم نشد و بعضاً در گفت وگوهاى غیر خبرى که با خبرنگاران داشتند سعى مى کردند آنها را توجیه کنند تا خبر پیگیرى نشود. با این حال چند روز پس از انتشار خبر، از تریبون رسمى مجلس شاهد اتهام نماینده کهگیلویه به خبرنگاران پارلمانى بودیم. محمد بزرگوارى نماینده کهگیلویه در اظهاراتى تحت عنوان دفاع از مجلس گفت: بعضى از این نمایندگان رسانه ها که جلوى در مجلس پرسه مى زنند تا بعضى ها که در مجلس هو و جار و جنجال راه مى اندازند یا به یک نکته هاى خدشه دار کننده مجلس اشاره مى کنند، فقط با اینها مصاحبه مى کنند اینها مى خواهند خوراک تبلیغاتى براى رسانه هاى خود درست کنند و در واقع به نفع دشمنان ما کار کنند.
ممکن است رسانه ها موضوع را به فراموشى بسپارند و از حتى خبرنگارانى که در راهروهاى مجلس آگاهى بخشى به مردم را جست وجو مى کنند و البته با تعبیرى نامطلوب تلاش آنها «پرسه زدن براى جنجال» تفسیر مى شود، هم این موضوع را از یاد ببرند اما آیا با مبهم ماندن جزئیات این پرداخت خدشه اى بر شأن و جایگاه مجلس وارد نشده و جا ندارد که نماینده یا نمایندگانى بند
۱۱ ماده ۲۳ آئین نامه داخلى مجلس را بارها مرور کنند و بارها تذکر دهند چرا که آنها بار سنگین آراى مردمى را به دوش مى کشند که هر بار با دیدن نماینده شان هزاران سؤال درباره این تسهیلات دریافتى آن هم در ابتداى راه در ذهنشان نقش مى بندد و اگر تریبونى پیدا کنند قطعاً تذکرى راجع به بند معروف آئین نامه خواهند داد.

100 تشکل دانشجویی: دادگاه جاسبی را علنی کنید

100 تشکل دانشجویی: دادگاه جاسبی را علنی کنید

 

صد تشکل دانشجویی در نامه‌ای خطاب به رئیس قوه قضائیه از وی خواستند جلسه دادگاه عبدالله جاسبی در حضور دانشجویان، مسئولان، اصحاب رسانه و سایر آحاد مردم برگزار شود.

به گزارش خبرنگارسایت تحلیلی خبری دانشجویان مستقل،در نامه 100 تشکل دانشجویی خطاب به آیت‌الله هاشمی شاهرودی رئیس قوه قضائیه با ابراز خرسندی از ماه‌ها تلاش، تحقیق و پیگیری این نهاد برای فهمیدن زوایای مختلف مسئله فساد مدیریتی دانشگاه آزاد و تبیین و روشنگری این معضل در بین مسئولان، دانشجویان و افکار عمومی جامعه و همچنین وقوف برای لزوم پیگیری قضایی این مسئله و صدور دستور احضار جاسبی عضو هیئت امنای دانشگاه آزاد و رئیس واحد علوم و تحقیقات این دانشگاه برای بازپرسی، آمده است: البته این سؤال همچنان در اذهان بر جای مانده است که چرا شما و قوه قضائیه اینقدر دیر و پس از گذشت زمان از ارائه ده‌ها سند و مدرک درباره مفاسد مدیریتی و مالی دانشگاه آزاد و تذکرات متعدد مردم، رسانه ها، دانشجویان و مسئولان انقلابی، فقط با دیدن یک فیلم با تشکیل چنین دادگاهی موافقت کرده‌اید؟

در ادامه این نامه با قدردانی از عملکرد رئیس قوه قضائیه در این مرحله تصریح شده است: یکی از وظایف مدعی‌العموم این است که اگر جایی حقی از توده مردم ضایع می‌شود باید وارد عمل شود، ولو اینکه شکایتی از سمت شخص خاصی وارد نشود.

این نامه با اشاره به نزدیک بودن آستانه تشکیل دادگاه جاسبی می‌افزاید: با نگاهی گذارا به پرونده مفاسد مدیریتی دانشگاه آزاد، با لیستی از تخلفات مواجه می‌شویم که از جمله آنها می‌توان به طرح فروش سؤالات کنکور دانشگاه آزاد و ادعای گم شدن پرونده متهم ردیف اول س.جاسبی، استفاده رانتی دانشگاه آزاد از برخی وزرا، نمایندگان مجلس و قضات دادگستری به واسطه اعطای مدرک دکتری، آغاز به کار کمیته 5 نفره شورای عالی انقلاب فرهنگی برای تغییر اساسنامه دانشگاه آزاد و توقف آن به خاطر کارشکنی برخی بزرگان نظام و دریافت شهریه‌های سنگین از دانشجویان این دانشگاه اشاره کرد.

100 تشکل دانشجویی در این نامه با اشاره به دو خواسته مهم دانشجویان در آستانه برگزاری جلسه دادگاه جاسبی تصریح شده است: از واگذار کردن مسئولیت این پرونده به دادستان تهران خودداری شود. همچنین الزام قانونی برای غیرعلنی بودن دادگاه وجود ندارد، بنابراین جلسه باید در حضور دانشجویان، مسئولان، اصحاب رسانه و سایر آحاد مردم برگزار شود.

در ادامه این نامه با اشاره به امتناع جاسبی برای حضور در جلسات متعددی که برای دفاع از خود در دانشگاه‌ها برگزار شده، تصریح شده است: حال که دعوت محترمانه افکار عمومی جامعه را برای پاسخگویی به مردم اجابت نکرده، این خواسته مردم کاملا بر حق است که قانون، وی را مجبور به دفاع از خویش در حضور افکار عمومی جامعه کند؛ بنابراین اگر جاسبی دفاعی از خود دارد، این گوی و این میدان.

این تشکل‌های دانشجویی در پایان نامه خود با تاکید بر اینکه جنبش دانشجویی به عنوان یک جریان پویا و مستقل، عدالتخواهی و مبارزه با فساد را - هر جا که باشد - وظیفه خود دانسته و می داند، تصریح کرده است: بدون شک بر اساس نتیجه این دادگاه، دانشجویان تدابیر لازم را خواهند اندیشید و استوارتر و مصمم‌تر از گذشته به راه خود ادامه خواهند داد و امیدواریم که قوه قضائیه نیز به جای آن که سعی در مستقل بودن از نظارت‌‌ها و خواسته‌های قانونی مسئولان، دانشجویان و مردم داشته باشد، بتواند استقلالش را در برابر دانه درشت‌ها و منتفذان سیاسی و اقتصادی حفظ کند.

کابینه هنیه: عباس مطیع قانون باشد

کابینه هنیه: عباس مطیع قانون باشد
محمود عباس رییس تشکیلات خودگردان
غزه ـ مرکز اطلاع رسانی فلسطین

  کابینه هنیه از محمود عباس رییس تشکیلات خودگردان خواست تا از قانون پیروی کند.

به گزارش مرکز اطلاع رسانی فلسطین، "محمد عابد" مشاور نخست وزیری منتخب فلسطین در امور قانونی از عباس خواست تا به ماده 7 قانون انتخابات سال 2005م. که رییس را ملزم می کند دستور برگزاری انتخابات را صادر نماید پایبند باشد.

عابد تاکید کرد: دوره ریاست تشکیلات خودگردان به موجب ماده 36 قانون اساسی فلسطین در تاریخ 8/1/2008م. عملا به پایان می رسد بر همین اساس، عباس باید به کمیته مرکزی انتخابات دستور دهد تا اقدامات لازم را برای برگزاری انتخابات سراسری فراهم نماید.

وی خاطرنشان ساخت که بر اساس احکام ماده 7 قانون انتخابات زمان صدور دستور برگزاری انتخابات از سوی عباس فرا رسیده است و عباس باید این دستور را هر چه سریعتر صادر نماید.

عابد در ادامه سخنانش از عباس خواست تا مطیع قانون اساسی و قانون انتخابات باشد و از خودکامگی دست بردارد و در راستای امنیت و ثبات در فلسطین گام بردارد.

پایان یافتن 94 نوع داروی موجود در انبارهای وزارت بهداشت فلسطین

نوار غزه در آستانه یک تراژدی انسانی
پایان یافتن 94 نوع داروی موجود در انبارهای وزارت بهداشت فلسطین
[ 10/10/2008 - 10:48 ق.ظ ]
سکوت مرگبار جامعه بین الملل در مقابل بحران شدید دارو در نوار غزه و تداوم روند محاصره
مرکز اطلاع رسانی فلسطین

وزارت بهداشت دولت منتخب و مردمی فلسطین اعلام کرد که کمبود شدید دارو و تجهیزات پزشکی فعالیت بیمارستان ها و مراکز درمانی نوار غزه را تهدید می کند.

منیر البرش، مدیر بخش داروی وزارت بهداشت خاطرنشان ساخت: "این کمبود از محاصره شدید نوار غزه و مخالفت صهیونیست ها با ورود دارو به این منطقه نشات می گیرد."

وی در ادامه افزود: "در حال حاضر 94 نوع داروی موجود در انبارهای وزارت بهداشت پایان یافته است که البته باید به این رقم، داروهای ویژه بیماران کلیوی و سرطانی را نیز اضافه کرد. ضمنا مراکز درمانی به 120 مورد تجهیزات پزشکی نیز احتیاج دارند که به علت محاصره تهیه آن امکان پذیر نیست."

این مقام بهداشتی فلسطین گفت: "وضعیت موجود جان ده ها تن از بیماران را به خطر انداخته است، به ویژه آنانی که در حال حاضر در تخت بیمارستان ها بستری هستند و منتظر بازگشایی مرزها و خروج از کشور جهت درمان می باشند."

قیام فلسطینیان ساکن شهر عکا اشغالی علیه رژیم غاصب صهیونیستی

قیام فلسطینیان ساکن شهر عکا اشغالی  
 
علیه رژیم غاصب صهیونیستی
 
عکا ـ مرکز اطلاع رسانی فلسطین

فلسطینیان ساکن شهر عکا واقع در اراضی اشغالی 48 ناقوس انتفاضه ای سهمگین علیه نژاد پرستی رژیم صهیونیستی و تجاوزات یهودیان تندرو را به صدا درآوردند؛ رژیمی که همچنان می کوشد تا طرح های یهودی سازی و اخراج فلسطینان از خانه و کاشانه شان را پیش برد؛ طرح هایی که از 60 سال پیش کلید خورده است.

تجاوزات یهودیان رادیکال طی چند روز گذشته علیه فلسطینیان ساکن عکا سیاست نژاد پرستی رژیم اشغالگر قدس در تعامل با ملت فلسطین را در اذهان زنده کرد؛ فلسطینیانی که به میهن و سرزمینشان پایبندند. دشمن صهیونیستی با ساکنان این شهر رفتار اهانت آمیزی دارد و آنان را به عنوان شهروند درجه ده به شمار می آورد.

تشدید جنایات "اسرائیل"

فلسطینیان غیور ساکن عکا روز چهارشنبه گذشته با نظامیان صهیونیست درگیر شدند و این درگیری زمانی صورت گرفت که یهودیان افراطی یک جوان را فلسطینی را به بهانه رانندگی در روز "عید غفران" که روز تعطیلی یهودیان است مورد حمله و ضرب و شتم قرار دادند.

طولی نکشید که این درگیری به کشمکش میان صدها عرب و یهودی انجامید که فلسطینیان ساکن این منطقه برای دفاع از رانده خودرو و نجات آن از دست یهودیان افراطی وارد عمل شدند.

درگیری ها و خشم مردم به خاطر سیاست تفرقه افکنی نژاد پرستی و تجاوزات پی در پی بالا گرفت. این درگیری ها حکایت از شکل گیری یک خیزش عظیم مردمی دارد؛ همانند انتفاضه ای که در سال 2000 رخ داد. (انتفاضه الاقصی)

شهر عکا 50 هزار نفر جمعیت دارد که دو سوم آنان را اعراب و فلسطینیان تشکیل می دهند که در مناطق فقیر نشین زندگی می کنند، حال آنکه محله های یهودی نشین از بهترین و بالاترین امکانات برخوردار است. یهودیان راستگرای شهرک نشین از سال ها پیش در این شهر دست به فعالیت و اقدامات تحریک آمیز علیه فلسطینیان و اعراب می زنند و شعار یهودی سازی شهر قدس شریف را سر می دهند.  

تجاوزات پی در پی

شیخ محمد الماضی مسئول جنبش اسلامی در شهر عکا گفت که دشمن صهیونیستی همچنان به تجاوزات و جنایات خود علیه ساکنان این شهر ادامه می دهد و این جنایات به حدی تشدید یافته است که جهانیان را به نجات فرا خوانده اند، ولی به جزء فلسطینیان غیور سران عرب در قبال این جنایات سکوت اختیار کرده اند.

بیش از 40 هزار یهودی افراطی تندرو بارها به محله های عربی این شهر یورش برده اند و بیشتر این جنایات در محله شرقی شهر عکا صورت گرفته است؛ محله ای که در مجاورت یک شهرک یهودی قرار دارد.

جنبش جهاد اسلامی طی بیانیه ای که نسخه ای از آن به مرکز اطلاع رسانی فلسطین دورنگار شد، اعلام کرد که این جنایات هرگز عزم و اراده پولادین ملت فلسطین را تضعیف نخواهد کرد و هرگز این ملت را به چشم پوشی از خانه و کاشانه و سرزمینشان وا نخواهد داشت.

اظهارات نژاد پرستانه

سران تل آویو در چارچوب جنایات یهودیان افراطی اسرائیل که در برابر دیدگان نیروهای پلیس "اسرائیل" صورت می گیرد، اظهارات تحریک آمیز و خصمانه و نژآد پرستانه ای را بر زبان جاری می سازند. این سران در تلاشند تا واقعیت ها را دگرگون جلوه دهند و دست به اقدامات تحریک آمیز علیه اعراب بزنند.

از سوی دیگر، "افیگدور لیبرمن" رئیس حزب صهیونیستی "اسرائیل خانه ما" اظهارات و اقدامات نژآد پرستانه و تجاوزات دشمن صهیونیستی را علیه ساکنان عکا را به مثابه مجازات یهودیان خواند و تاکید کرد که اقدام یهودیان در مجازات فلسطینیان ساکن عکا به منزله آغاز انتفاضه ای دیگر در قلب رژیم صهیونیستی است.

وی افزود: مشکل اصلی این است، آنانی که در مقابله با رخدادهای اکتبر سال 2000 ناکام ماندند اکنون چشمانان خود را به روی واقعیت ها بسته اند و سرشان را زیر خاک فرو می برند و نمی دانند که مشکل اعراب ساکن اسرائیل پیچیده تر از مشکل فلسطینیان است.

از سوی دیگر، آریه الداد عضو کنست اسرائیل از حزب مفدال (اتحاد ملی) گفت که چنانچه نیروهای پلیس نتوانند قیام ساکنان شهر عکا را سرکوب کنند باید یهودیان دست به اسلحه ببرند.

زنده کردن تاریخ

افرادی که رخدادهای شهر عکا را دنبال می کنند تاریخ این شهر را درست به خاطر دارند، این شهر عرصه تاخت و تاز متجاوزان بود. ساکنان غیور این شهر از دوران فراعنه سلاح مقاومت را بر دوش گذاشته اند. در 24/9/1918 نیروهای متجاوز انگلیس پس از پیروزیشان در جنگ جهانی نخست به این شهر تاختند. ساکنان این شهر همواره در تمامی انتفاضه ها و تظاهرات و کنفرانس و همایش ها و قیام های خونین فلسطینیان علیه انگلیسی ها و یهودیان حضوری پررنگ داشته و دارند.

این شهر در ساحل دریای مدیترانه واقع در غرب منطقه الجلیل قرار دارد و از کهن ترین شهرهای فلسطین به شمار می رود. فاصله این شهر با شمال غربی قدس 173 کیلومتر مربع است.

نیروهای رژیم اسرائیل در 18/5/1948 پس از یک درگیری خونین این شهر را به اشغال خود درآوردند. ساکنان این شهر با سازمان ها و گروهک های یهودی افراطی مسلح درگیر شدند. این سازمان ها و گروهک ها صاحب مدرن ترین و پیشرفته ترین ساز و برگ های نظامی نظیر خودروهای زرهی و ضد گلوله و توپ، کشتی های جنگی بودند که با توسل به این ساز و برگ ها ساکنان این شهر را از خانه و کاشانه شان بیرون راندند.

عکا 1538 دونم مساحت دارد که مرحوم احمد الشقیری بنیانگذار و نخستین رئیس سازمان آزادی بخش فلسطین در سال 1964 از چهره های بنام این شهر است. از دیگر چهره های نامدار این شهر می توان شهید عسان کنفانی مبارز عرصه اندیشه و نبرد را نام برد که متجاوزان تروریست اسرائیل در 8/7/1972 ایشان را در شهر بیروت ـ پایتخت لبنان ـ به خاک و خون کشیدند.

تاریخ هرگز ناکامی ناپلئون بناپارت در اشغال این شهر را فراموش نخواهد کرد. این مرکز همچنین 52 روستا و 8 عشائر صحرا نشین را نیز شامل می شود.

گروهک های غاصب

گروهک های صهیونیستی از چندین سال پیش دست به اقدامات تحریک آمیز علیه اعراب می زنند و جنبش های فعال در زمینه شهرک سازی در شهر عکا رخنه کرده اند و شعار پاکسازی عکا از اعراب را سر می دهند. این یهودیان افراطی پس از این که متوجه شدند ساکنان شهر عکا موجودیت آنان را تهدید می کنند شروع به جو سازی و تبلیغات سوء علیه آنان کردند.

یهودی سازی تهدیدی برای عکا

"ایاد برغوثی" از پژوهشگران فلسطینی طی جستاری با موضوعیت "یهودی سازی خطری برای عکا" گفت که نهادهای صهیونیستی سعی دارند از طریق طرح های اسکان یهودیان و توسعه مناطق یهودی نشین رنگ و بوی یهودی به شهر عکا و فرهنگ و تاریخ آن بدهند و به موجودیت اعراب در این شهر پایان بخشند.

سناریوی یهودی سازی شهرهای کهن و باستانی فلسطین اشغالی نسبت به دیگر شهرها و مناطق فلسطینی نظیر الجلیل و النقب از تکاپو و حدت و شدت زیادی برخوردار است و درگیری در شهرهای کهن و باستانی پیچیده تر است و دارای ابعاد تاریخی و اقتصادی است.

تنگ کردن عرصه برای اعراب ساکن فلسطین اشغالی، محروم ساختن آنان از خدمات و امکانات رفاهی، به حاشیه راندن آنان و نادیده انگاشتن جنایات ارتش عبری علیه شان شالوده سیاست یهودی سازی را تشکیل می دهد و هدف از این جنایت واداشتن اعراب و فلسطینیان به ترک محله های قدیمی است، افزون بر آن مسئولان رژیم اشغالگر قدس عامدانه شناسنامه های فلسطینیان را باطل می کنند، این رژیم همچنین سعی دارد تاریخ این شهر را دگرگون سازد و به همین منظور نیز به صورت برنامه ریزی شده دست به ویران سازی شهر عکا می زند و نام های عبری بر روی خیابان ها می گذارد.

مسئولان رژیم صهیونیستی سعی دارند تا خانه ها و زمین ها و مستغلات فلسطینیان و اعراب ساکن اسرائیل را از طریق بنگاه ها و نهادهای دولتی و تصویب آئین نامه ها و تدوین قوانین به مالکیت خود درآورد.

حضور منحصر به فرد اعراب

بوغوثی تاکید کرد که موجودیت و حضور اعراب در شهر عکا با موجودیت اعراب دیگر شهرهای تاریخی فلسطینی در اراضی اشغالی 48 فرق می کند، زیرا همه اعراب عکا در خانه هایی که دارای بافت و معماری عربی دارد، زندگی می کنند و شهر الناصره از این نظر با عکا همسنگی می کند.

این پژوهشگر خاطر نشان ساخت که این وضعیت به مذاق رژیم صهیونیستی و جنبش جهانی صهیونیسم خوش نمی آید و این امر دلایل زیادی دارد. رژیم صهیونیستی طی چند سال گذشته سعی دارد تا طرحی نو در یهودی سازی اندازد و آن را بسط و توسعه داد و به هر شیوه ممکن به آن شدت بخشید.

برغوثی یادآور شد که تداوم موجودیت اعراب در شهر عکا و پایبندی آنان به سرزمینشان یک دستاورد ملی و تاریخی و یک شکست برای طرح ها و توطئه های یهودی سازی کهن اسرائیل به شمار می رود. اسرائیل می کوشد عکا را به یک شهر توریستی مبدل سازد و ساکنان اصلی اش را از آن براند.

سکوت مرگبار و خفت بار عباس و هشدارهای حماس و جهاد اسلامی

جنبش مقاومت اسلامی حماس و دولت منتخب و مردمی فلسطین به ریاست اسماعیل هنیه و جنبش جهاد اسلامی جنایات شهرک نشینان یهود و پلیس اسرائیل علیه فلسطینیان ساکن شهر عکا را محکوم کرده و خواستار مداخله و تلاش جهانیان برای متوقف کردن این جنایات شدند، این اقدام در حالی صورت می گیرد که محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان در قبال این جنایات سکوت اختیار کرده است.

دولت هنیه طی بیانیه ای ضمن محکوم کردن جنایات شهرک نشینان صهیونیست و نیروهای پلیس عبری علیه ساکنان عکا تاکید کرد این جنایات نشانگر نژاد پرستی رژیم صهیونیستی و درنده خویی آن است.

طاهر نونو سخنگوی دولت تاکید کرد که این جنایات موجب تثبیت سیاست اخراج فلسطینیان از خانه و کاشانه شان می گردد. این سیاست را برای نخستین بار گروهک های یهودی در سال 1948 به اجرا درآوردند.

از سوی دیگر، جنبش حماس بر همبستگی خود با ساکنان عکا تاکید کرد. فوزی برهوم سخنگوی این جنبش طی اظهاراتی درباره توطئه خطرناک اسرائیل در زمینه اخراج فلسطینیان ساکنان این شهر از خانه و کاشانه شان جهت زمینه سازی برای تشکیل کشور یهودی و نژاد پرست آن هم به قیمت قلع و قمع ملت فلسطین و غصب حقوقشان هشدار داد.

از سوی دیگر، جنبش جهاد اسلامی خواستار خیزش آحاد فلسطینیان جهت حمایت از فلسطینیان ساکن اراضی اشغالی شد که در معرض وحشیانه ترین و هولناک ترین و فجیع ترین جنایات ارتش و باندهای تبهکار صیهونیستی قرار گرفته اند.

از منظر ناظران سیاسی، این سکوت در پرتو جنایاتی که زائیده کنفرانس آناپولیس است، امری شگفت انگیز به نظر نمی رسد، کنفرانسی که سعی داشت فلسطین اشغالی را میهن ملی یهودیان جلوه دهد.

فرود اجبارى هواپیماى تحت فرماندهى ناتو در ایران

فرود اجبارى هواپیماى
تحت فرماندهى ناتو در ایران

گروه سیاسى ـ انتشار خبر فرود اجبارى یک فروند هواپیماى فالکن مجارستانى در خدمت نیروهاى ناتو توسط جنگنده هاى تیزپرواز ایران بازتاب گسترده اى در رسانه هاى بین المللى داشت.
به گزارش فارس، یک مقام آگاه در ستاد کل نیروهاى مسلح در ارائه جزئیات از این واقعه گفت: یک فروند هواپیماى جت فالکن نهم مهرماه با یک اسم پرواز نظامى قصد عبور از آسمان جمهورى اسلامى ایران را داشت که به علت نظامى بودن با ورود هواپیما به حریم هوایى کشور مخالفت شد و هواپیما تغییر مسیرداد.
وى در ادامه افزود: دو ساعت بعد این هواپیما مجدداً با اسم پروازى غیرنظامى درخواست عبور از مسیر کشور را نمود که با این درخواست موافقت شد اما پس از ورود هواپیما به آسمان ایران و با احراز این که هواپیماى مورد اشاره، همان هواپیماى قبلى است، هواپیما به وسیله جنگنده هاى جمهورى اسلامى ایران به زمین نشانده شد.
این مقام آگاه تأکید کرد: با وجود این که سرنشینان هواپیما نظامى و متعلق به کشور ثالث (غیر امریکایى) بودند، پس از آن که عدم سوء نیت آنان به اثبات رسید، به هواپیما اجازه برخاستن و خارج شدن از کشور (به سمت افغانستان) داده شد.
این گزارش مى افزاید: برخى کشورها از جمله دولت مجارستان پس از این واقعه، از دولت جمهورى اسلامى ایران عذرخواهى کرده است.

نامه ای خطاب به ضرغامی

انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه شهرکرد نامه ای خطاب به ضرغامی، رئیس سازمان صدا و سیما منتشر کرد.

به گزارش خبرنگار سایت تحلیلی خبری دانشجویان مستقل، در این نامه آمده است: چندیست که مطالبات مقام معظم رهبری و همچنین احساس نیاز در بین اقشار مختلف جامعه به سمت و سویی خاص، سوق یافته است و همه آنها در حالی از لزوم ایجاد تحولی ژرف و عمیق در بنیان های فکری و رفتاری جامعه سخن می گویند که به جدی ترین وجه، سختی ها و مخاطرات پیش رو را احساس کرده و در جهت اصلاح و کمک به انقلاب و مردم انقلابی لب به سخن گشوده اند، تغییر و تحولاتی که شاید اصلی ترین جایگاه اعمال آن را باید در دولت دید و سپس با عزمی راسخ آن را به بدنه جامعه منتقل کرد، در این زمینه می بایست از مصداقی بارز سخن به میان آورد و آن مسائل فرهنگی جامعه و ملزومات حفظ و همچنین احیای فرهنگ اصیل ایرانی اسلامی مردم می باشد.

نویسندگان این نامه با اشاره به سخنان مقام معظم رهبری درباره مسائل فرهنگی کشور خاطرنشان کرده اند: مسئله ای همچون تهاجم فرهنگی معضلی است که سال ها در افکار عمومی تداعی گر حمله ای نامحسوس و در عین حال بسیار مخرب و زیانبار به جامعه می باشد، اینجاست که می بینیم پاسداری از ارزش های اعتقادی اصیل جامعه در مقابل هجوم بی رحمانه اسلام ستیزان وظیفه ای است، بسیار سنگین که به راستی بیش از همه بر دوش شما مسئولانی است که در خط مقدم مبارزه قرار گرفته اید، شمایی که باید حافظ آن ارزش ها در مقابل پوچی های القایی غرب و شرق باشید.                            

انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه شهرکرد در ادامه این نامه با اشاره به ثمرات معنوی ماه رمضان خطاب به ضرغامی چنین نوشته اند: با کمال تأسف شاهد آنیم که برنامه هایی تحت عنوان سریال های مناسبتی این ماه مبارک و البته فیلم های سینمایی و از دیدگاه ما نمونه ای از هربه ها و تیرهای شیطانی بر قلب مؤمنین که از مراجع ذی صلاح متبوع جنابعالی مجوز پخش در اصلی ترین پایگاه انتقال فرهنگ اسلامی و (متأسفانه امروزه گاهاً ضد اسلامی) را دریافت کرده اند، مکرراً در معرض پخش و نفوذ بین مردم قرار گرفته است و صورت کاملاً محسوس آن را در شب عید فطر، شبی که منتهای بندگی و پایان تلاشی یک ماهه برای پاک شدن است، می توان مشاهده کرد، آری سازمانی که به ریاست شما می نازد با پخش فیلمی بی محتوا در شب عید فطر به درستی پایانی تأسف بار برای ماه تهذیب و پاکی رقم زد.

در ادامه این نامه ضمن بیان ضرورت اصلاح در ساختار عملکردی و رفتاری سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران آمده است: تجدید نظری جدی در عرصه فرهنگسازی و انتقال آن به جامعه مسئله ای است که باید مورد توجه شما و همکارانتان قرار گیرد، البته نه تنها در سازمان شما، مشکلاتی هم در نهادهای دیگر به چشم می خورد که البته شدیداٌ با فعالیت های صدا و سیما گره خورده است.

 

به راستی چه چیزی جنگ تحمیلی را 8 سال به درازا کشاند؟

به راستی چه چیزی جنگ تحمیلی را 8 سال به درازا کشاند؟

   داستان جنگ تحمیلی عراق بر ایران و هم پیمان شدن اکثر قریب به اتفاق کشورهای بلوک غرب و بلوک شرق و حتی هم پیمانی شوروی با عراق، داستانی است که تا به حال بارها آن را به صورت متنوع، از زبان افرادی که از زوایای مختلفی به جنگ می نگرند، شنیده اید. (براساس تسلیحات کشف شده و ملیت اسرا و اسناد کمک های مالی و ارزی، 89 کشور دنیا با عراق هم پیمان شده بودند و او را کمک می کردند.)

اما آنچه هم اکنون پس از 20 سال از گذشت آن واقعه (و با امید به کم اطلاعی ما نسل جوان از شرایط و اوضاع آن زمان ) گاهی به عنوان یک شبهه ی سیاسی جدید، مطرح می شود داستان عدم توقف جنگ توسط ایران و عدم پذیرش قطعنامه های شورای امنیت و بالاخص تاخیر ایران در پذیرش قطعنامه ی نهایی یعنی 598 است.

اینکه چرا ما پس از فتح خرمشهر در همان سالهای 61و62 جنگ را پایان ندادیم، اینکه چرا قطعنامه های متعدد شورای امنیت توسط ایران مورد پذیرش قرار نمی گرفت و سرانجام اینکه چرا از زمان صدور هشتمین قطعنامه یعنی 598 (در تاریخ 20 تیر ماه 1366) تا پذیرش آن توسط ایران (یعنی 27 تیرماه 1367) یکسال و هفت روز به طول انجامید اینها سئوالاتی مرتبط با بحث ماست. این عده این گونه مطرح می کنند که: «در سال های پنجم و ششم جنگ، جمهوری اسلامی تقریباً تمامی خاک خود را باز پس گرفته بود و سپس در جریان برخی عملیاتهای مهم پیروزیهای چشمگیری برای ایران شکل گرفت . بالاخص که ما توانستیم در فروردین 66 به منطقه ی استراتژیک فاو تسلط کامل بیابیم . پیروزی بزرگ فاو باعث دست پاچگی شورای امنیت و صدور قطعنامه ی عادلانه تر و بهتر 598 نسبت به 7 قطعنامه ی قبلی شد . و اگر ما بلافاصله و یا پس از مدت کمی از صدور قطعنامه ، آن را می پذیرفتیم می توانستیم بابت پس دادن هر بخش از خاک عراق ، امتیازات خوبی از آنها بگیریم . ولی ما در این زمان که در موقعیت بالادستی قرار داشتیم قطعنامه را نپذیرفتیم و در عوض پس از اینکه در 4 ماه ابتدای سال 1367 شکستهایی را متحمل شدیم و در موقعیت پایین دستی قرار گرفتیم در 27 تیرماه 1367 قطعنامه را پذیرفتیم.»

که حرف این عده کاملاً متین است الا اینکه ما تا پایان جنگ در هیچ بازه ی زمانی نتوانستیم چنگال عراق را به طور کامل از همه ی خاک ایران کوتاه کنیم. و حداقل عراق بسیاری از مناطق ما را به راحتی در تیر رس خود داشت.

اما از آنجا که مشاهده شده است برخی افراد مغرض این واقعات را به صورت یکسویه و بدون بیان شرایطی که ایران در آن قرار داشت، با هدف کم رنگ کردن قداست دفاع هشت ساله ایران از تمامیت ارضی خویش و حتی خدشه دار کردن شخصیت مدیر و مدبر حضرت امام خمینی (ره) از راه مقصر جلوه دادن ایشان، مطرح می کنند، در واحد سیاسی انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه اراک لازم  دانستیم یکبار دیگر این داستان را با شما از این زاویه بازخوانی کنیم:

داستان را از ابتدا بخوانیم: در سوم خرداد ماه 61 ما بر آزاد سازی خرمشهر تفوق یافتیم و پس از چندی عراق تقریباً به طور کامل مجبور به عقب نشینی از خوزستان شد. اما این بر همگان مثل روز روشن بود که این عقب نشینی تاکتیکی فقط برای تجدید قواست و مطمئناً عراق دوباره به خطه ی پر ارزش خوزستان حمله خواهد کرد (که این کار را هم کرد) از طرف دیگر این عقب نشینی فقط در خوزستان بود و نه در ایلام و کردستان و کرمانشاه.

و مناطق بسیار زیادی از جمله مهران، دهلاویه و ... هنوز در دست عراقی ها بود . در بسیاری از دیگر مناطق این استانها، درگیری آنچنان بین نیروهای ایران و عراق شدت داشت که نمی توان گفت این مناطق دست ایران بود یا عراق.

و هیچکس در این مساله شک ندارد که باقی ماندن حتی یک وجب از خاک ایران در دست عراقی که به ما تجاوز کرده بود، به معنای عدم حساسیت ایران بر این مساله و مجوزی برای حمله ی دوباره ی هر کشور مخالف ما بود. لذا باقی ماندن یک وجب از خاک کشور با از دست دادن تمام آن برابری می کرد.

در همان موقع هم افرادی بودند که به ادامه ی جنگ شک داشتند و این باعث شد که امام خمینی (ره) اعلام کردند که شک در جنگ خیانت به رسول الله است . اینجا همان نقطه ای است که باعث می شود هم اکنون و پس از 25 سال ما بتوانیم با مرور اتفاقات به وقوع پیوسته در منطقه در طول این دوران، به درایت و آینده نگری حضرت امام (ره) پی ببریم و اینکه ایشان با در نظر گرفتن این مسئله که ابرقدرت ها حتی نتوانسته اند 2 سال انقلاب اسلامی را تحمل کنند و تصمیم گرفته اند نطفه ی این تحول جهانی را از ابتدا خفه کنند، از همان موقع سختی کار این انقلاب در آینده را پیش بینی کرده بود و می دانست که اگر ما همین الان ضرب شستی به امریکا نشان ندهیم و مصمم بودن خود را به جهانیان ثابت نکنیم، حتی اگر عراق نتواند انقلابمان را فرو پاشد از آن پس گاه و بی گاه شاهد تجاوز یا دخالت کشورهای منطقه به تحریک آمریکا در کشورمان خواهیم بود . هم اکنون ما تفسیر این جمله امام (ره) را که «ما به این راحتی از چنگال غرب و شرق خلاص نمی شویم » به وضوح می بینیم و مطمئن باشید اگر مجاهدت پدران ما در آن دفاع هشت ساله نبود هم اکنون این گونه نبود که اسرائیل ایران را به حال خود واگذارد و به جنگ با لبنان و سوریه بپردازد . و حتی کارشکنی برخی کشورهای عربی و هم سایه مانند امارات، عربستان ، اردن ، مصر، آذربایجان و ... که امروزه به صورت لفظی و روابط دیپلماتیک شاهد آنیم ، بلاشک در آن صورت به صورت دیگری از جمله تجاوز فیزیکی و عملی نمود می یافت.

به هر حال جنگ ادامه پیدا می کند تا اینکه ایران به مرور زمان و در سالهای بین 62 تا 66 پیروزیهای نسبی ای را کسب می کند . اگر چه این سالها خالی از شکست نسبی هم نیست ولی در کل می توان گفت که ما در این سالها گوی سبقت را از عراقی ها ربودیم .

از دیگر سو از همان ابتدای جنگ، 7 قطعنامه 479، 514، 522، 540، 522، 582 و 588 نیز به مرور زمان صدر شد که اولین آنها یعنی 479 دقیقا یک هفته پس از شروع جنگ (در تاریخ 6/7/59) و هفتمین آنها یعنی 588 در تاریخ 16/7/65 صادر شد. ولی در هیچ کدام از آنها شورای امنیت به مشخص شدن طرف تجاوزگر ، پرداخت غرامت، تبادل اسرا و مهمتر از همه سازوکار و التزام قانونی اجرای آنها توجهی نکرده بود و این باعث می شد که هیچ کدام از این قطعنامه ها توسط ایران مورد پذیرش قرار نگیرد . اما هشتمین قطعنامه یعنی 598 علاوه بر اینکه ضوابط قطعنامه های گذشته یعنی تاکید بر آتش بس و سپس بازگشت به مرزهای بین المللی را شامل می شد، همچنین به یک سری حقوق حداقلی ایران از جمله «حل و فصل مناقشه از راه مذاکرات پس از آتش بس» و از همه مهمتر « فراهم کردن زمینه ی تحقیق درباره ی مسئولیت منازعه توسط سازمان ملل » اشاره کرده بود. و این باعث شد که ایران آن را  رد نکند. البته ایران بلافاصله هم آن را نپذیرفت بلکه شرایطی برای پذیرش آن تعیین کرد.

یکی از مهمترین این شرایط چیزی است که علی اکبر ولایتی ، وزیر امور خارجه آن زمان در مصاحبه ای (که سایت بازتاب در تابستان 86 با او انجام داده است،) اینگونه به آن پرداخته است:

«در کنار قطعنامه ها، یک آیین نامه ی اجرایی وجود داشت. و در حالی که ما معتقد بودیم قطعنامه و آیین نامه ی اجرایی آن باید همزمان پذیرفته شوند، اما عراق آیین نامه اجرایی را که در واقع روح اصلی قطعنامه بود، نمی پذیرفت و این مساله یک سال ادامه پیدا کرد . موضع ایران این بود که پذیرش قطعنامه بدون پذیرفتن آیین نامه اجرایی ، بی معنا و بی نتیجه است . بند اول قطعنامه درباره ی عقب نشینی به مرزها بود و اگر برنامه ی زمان بندی آن تعیین نمی شد، عراقی ها پس از آتش بس، آنقدر در خاک ما باقی می ماندند و مناطق اشغال شده را در تصرف خود نگه می داشتند که فضای حاکم بر جامعه ی بین المللی از بین می رفت.»

اگر چه شورای امنیت هیچ کدام از خواسته های ایران را در قطعنامه نگنجاند اما پس از یکسال و هفت روز که ایران شکست هایی را متحمل شد سیاستمداران و نظامیان بنا به مضمون ضرب المثل «جلوی ضرر را  هرجا بگیری منفعت است» به این نتیجه رسیدند که بازهم همان قطعنامه را بپذیرند.

ولی در مورد اینکه چرا از همان اول قطعنامه را نپذیرفتند طبق گفته های خود آنها در آن زمان ایران در نوار پیروزی قرار داشت و تصمیم گیری خنثی در این زمان بسیار سخت است . علیرضا اکبری که در آن زمان مسئول سازمان دهی و آموزش وابستگان نظامی بود، در این باره می گوید (1):«وقتی شما از سخت ترین مرحله فرار می کنید و ورق را به نفع خود بر می گردانید و گلوگاه دشمن را در منطقه جنوب می گیرید و استراتژی فتح شمال و مرکز را در ذهن خود می پرورانید ، آن وقت شرایط برای تصمیم گیری سخت می شود. البته در همان زمان هم اختلاف نظرهایی وجود داشت ، عده ای به شعار جنگ جنگ تا پیروزی اعتقاد داشتند، عده ای خواستار توقف بی چون و چرای جنگ و پذیرش قطعنامه بودند و عده ی بیشتری خواستار توقف جنگ پس از به دست آوردن یک پیروزی بزرگ بودند تا بتوان به وسیله ی آن امتیازات خوبی را پس از پذیرش قطعنامه به دست آورد.»

اگر چه در آن زمان کشور ایران تازه نهال نوپای انقلاب اسلامی را درخاک خود می دید و نباید انتظار داشت که تنها با گذشت دو، سه سال از پیروزی انقلاب و ورود ایران به جنگ با بعثی ها، ریشه های مدیریتی ایران در جنگ آنچنان قوی باشد که علاوه بر مدیریت پیچیده ی جنگ و تامین تجهیزات جنگی در بین یک دنیا دشمن، بتواند براوردهای اطلاعاتی و پیش بینی های دقیق آینده را انجام دهد اما اکثر سیاستمداران و نظامیان آن زمان همین ضعف را عامل اصلی تاخیر در پذیرش قطعنامه می دانند. بازهم علیرضا اکبری در این خصوص می گوید: « اکثریت، برآورد اطلاعاتی شان این بود که ما پس از 598 یک پیروزی می خواهیم و اکثریت هم آن را قریب الوقوع می پنداشتند. ما یک پیروزی بزرگ به دست آوردیم و 588 صادر شد و تداوم مقاومت و نشان دادن آمادگی باعث شد که 588 به 598 ارتقاء یابد. در آن زمان هم اکثریت تحلیل ها بر این استوار بود که ما به یک پیروزی بزرگ نیاز داریم تا بر اساس آن وارد قطعنامه ی 598 شویم. حتی آقای هاشمی هم معتقد بودند که ما نیاز به جای پای محکمی داریم . به هر حال من اعتقاد دارم که ما می بایست سرعت تصمیم سازی و اجرای آن را بیشتر می کردیم. و به سرعت سازوکاری تعیین می کردیم تا به تشخیص صحیح برسیم.»

و اما اجازه دهید نگاهی هم به طرف دیگر قضیه بیفکنیم: آنچه به یکباره باعث شد که ورق پیروزیهای ایران به سمت شکست برگردد، دست به یکی شدن بیش از پیش تمام ابرقدرتهای دنیا به نفع عراق است و این که پس از پیروزیهای نسبی ایران، عراق ناچار می شود جنگ را بین المللی کند و پس از به توافق رسیدن گروه 7 در مورد مصوباتی بر ضد ایران در اجلاس توکیو، تحریمها و برخوردهای ناجوانمردانه ی ابرقدرتها با ایران شدت می گیرد و از جمله مهمترین آنها اینکه امریکا مستقیماً وارد جنگ با ایران می شود.

در این بین در اواسط مرداد 1366 (یکماه پس از صدور قطعنامه ی 598) عراق به موشک های جدیدی با برد زیاد مجهز می شود . در هفدهم مهر اولین برخورد نظامی امریکا و ایران در خلیج فارس به وجود می آید و پس از چندی ناوشکن های امریکایی دو سکوی نفتی ما را هدف قرار می دهند . آقای هاشمی رفسنجانی در این باره می نویسد:« آنها سکوهای ما را منهدم کردند، عراق توانایی این کارها را نداشت. امریکایی ها هلیکوپترهای ما را زدند، یکی از ناوچه های خوب و یک گشتی بزرگ قدیمی ما را دو نیم کردند، ایرباس مسافری ما را سرنگون کردند و ...»

خب اگر بخواهیم خلاصه ای از آنچه تاکنون به آن پرداختیم را ذکر کنیم به نظر می رسد مهمترین عواملی که باعث عدم پذیرش این قطعنامه در بدو صدور توسط ایران شد عبارتند از:

1- وجود نداشتن اهرمهای فشار برای گرفتن غرامت از متجاوز در قطعنامه ی شورای امنیت (چیزی که دقیقاً پس از قبول قطعنامه به واقعیت پیوست و سازمان ملل خواه به دلیل شرایط نامساعد عراق و وارد شدن این کشور به جنگ با کویت یا به دلیل لابی بازی با آن، هیچ غرامتی از این کشور برای ایران بازنستاند.)

2- عدم پذیرش آیین نامه اجرایی قطعنامه توسط عراق

3- خوش بین شدن برخی مسئولان نظامی و سیاسی به ادامه ی پیروزیها پس از فتح فاو و چند پیروزی مهم دیگر و در نتیجه عدم در نظر گرفتن احتمال شکست و طمع (طبیعی یا غیر طبیعی ) آنها در دست یابی به پیروزیهای بیشتر.

 آری هم اکنون این برای ما کاملا واضح است که پس از صدور یک قطعنامه اگر قرار باشد ایران هیچ پیروزی به دست نیاورد، ادامه ی این جنگ پایاپای و برابر فقط کشته و زخمی دادن و اتلاف نیروهای انسانی، نظامی و .... خواهد بود چه رسد به اینکه ما شکست هایی را نیز متحمل شویم. اما حقیقت این است که در آن زمان با در نظر گرفتن روند پیروزی های ما در کلیه عملیاتهای انتهای سال 65 و ابتدای 66 مانند کربلای 4، کربلای 5 و .... هیچ کس باور و حتی به ذهنش خطور نمی کرد که ورق پیروزی های ایران به سمت شکست برگردد.

و اما اجازه دهید قدری هم به نقش امام خمینی (ره) در این بین اشاره کنیم : مطمئناً در آن زمان موثر ترین سیاستگذار ایران در جنگ، امام خمینی (ره) بود . با مرور جریانات آن زمان می توان فهمید که امام (ره) تا چه حد با سستی در استیفای حق مسلم ملت مسلمان ایران مخالف بودند . به عنوان مثال، گفته های آقای هاشمی که در زیر به آن اشاره می کنیم به وضوح گویای این واقعیت است. آقای هاشمی می گوید:

«در خرداد ماه 1367 با جمعی از سران قوا خدمت امام (ره) رسیدیم . امام (ره) نظرات ما را برای پذیرش آتش بس نپذیرفت و گفت که باید به جنگ ادامه بدهید . ما گفتیم : پول نداریم ، امام (ره) گفتند از مردم مالیات بگیرید. گفتیم ارز نداریم، گفتند که خودتان برای آن فکری کنید ، گفتیم ، مردم به جبهه نمی آیند، امام (ره) گفتند که دستور جهاد خواهم داد.»

اما از این پس توجه شما را به چگونگی تغییر دیدگاه ایشان براساس اخبار و اطلاعات متفاوتی که قبل و بعد از پذیرش قطعنامه به ایشان داده می شود جلب می کنم:

ایشان سرانجام طی حکمی آقای هاشمی را مسئول بررسی زمان خاتمه جنگ می کند و آقای هاشمی هم از آقای محسن رضایی(فرمانده کل سپاه پاسداران در آن زمان ) می خواهد که برنامه ی پایان جنگ را ارائه دهد (منظور از برنامه ی پایان جنگ پیش بینی زمان لازم برای پیروزی و چیره شدن بر عراق و نیز تجهیزات و تسلیحات لازم برای این دستیافت است )و آقای رضایی هم به گفته ی خود یک استراتژی پیروزی را طراحی می کند و نیازهای خود برای پیاده کردن آن را نیز مشخص می کند و نتیجه را طی نامه ای کاملاً محرمانه به آقای هاشمی ارائه می دهد و ایشان هم آن را به همراه نامه گزارش نخست وزیر وقت (میر حسین موسوی) از وزارت کشور و وزارت بودجه و وزارت ارشاد، خدمت امام (ره) می برد و سپس امام خمینی (ره) با بررسی دقیق وضعیت کشور بر طبق این نامه ها، با پذیرش قطعنامه موافقت می کند.

 البته به گفته مسئولان سیاسی و فرماندهان نظامی کشور ، امام خمینی (ره) به طور کامل و دقیق از اوضاع کشور و اوضاع جنگ با خبر بوده است. به عنوان نمونه ذکر یک خاطره در اینجا خالی از لطف نیست: «برخی فرماندهان نظامی اعتراف می کنند که ما به علت یک بن بست عملیاتی نزد امام خمینی (ره) رفتیم . ایشان با تسلط بر استراتژیهای نظامی و با اطلاع دقیق از نقاط کور استراتژیک نقشه، آنچنان محل شروع حمله را به ما پیشنهاد کردند که ما در آن عملیات به پیروزی چشمگیری دست یافتیم.» اما با توجه به تمکین امام به نظر متخصصین هر امر و با توجه به گزارشات جدیدی که مسئولین کشور و علی الخصوص آقای محسن رضایی از پیش بینی روند ادامه ی جنگ می دهند، امام (ره) تصمیم به پذیرش قطعنامه می گیرند. استناد امام (ره) به مفاد نامه ی محسن رضایی در پیام خود گویای این مطلب است.

سرانجام امام (ره) پیام خود را طی نامه ای (کاملاً محرمانه) به شورای عالی امنیت ملی که از سران کشوری و لشکری جهت بررسی این مساله تشکیل شده بود، اعلام می کند. این نامه 18 سال بعد از نگارش یعنی در سال 1385 توسط دفتر آقای هاشمی رفسنجانی منتشر گردید. (به ادبیات و جمله های امام (ره) در این نامه دقت کنید ) «حال که مسئولان نظامی ما اعم از ارتش و سپاه که خبرگان جنگ می باشند، صریحاً اعتراف می کنند که ارتش اسلام به این زودی ها هیچ پیروزی به دست نخواهد آورد و نظر به اینکه مسئولان دلسوز نظامی و سیاسی نظام جمهوری اسلامی از این پس جنگ را به هیچ وجه به صلاح کشور نمی دانند و با قاطعیت می گویند که یک دهم سلاحهایی را که استکبار شرق و غرب در اختیار صدام گذارده اند به هیچ وجه و با هیچ قیمتی نمی شود در جهان تهیه کرد و با توجه به نامه ی تکان دهنده ی فرمانده سپاه پاسداران که یکی از دهها گزارش نظامی سیاسی است که بعد از شکست های اخیر به اینجانب رسیده است و به اعتراف جانشین فرمانده کل نیروهای مسلح، فرمانده سپاه یکی از معدود فرماندهانی است که در صورت تهیه ی مایحتاج جنگ معتقد به ادامه ی جنگ می باشد و با توجه به استفاده گسترده دشمن از سلاحهای شیمیایی و نبود وسائل خنثی کننده ی آن، اینجانب با آتش بس موافقت می نمایم و برای روشن شدن در مورد اتخاذ این تصمیم تلخ به نکاتی از نامه ی فرمانده سپاه که در تاریخ 2/4/67 نگاشته است اشاره می کنم : فرمانده مزبور نوشته است تا پنج سال دیگر ما هیچ پیروزی نداریم ، ممکن است در صورت داشتن وسائلی که در طول پنج سال به دست می آوریم قدرت عملیات انهدامی یا مقابله به مثل را داشته باشیم و بعد از پایان سال 71 اگر ما دارای 350 تیپ پیاده و 2500 تانک و 3 هزار توپ و 300 هواپیمای جنگی و 300 هلی کوپتر و قدرت ساخت مقدار قابل توجهی از سلاح های لیزر و اتم که از ضرورتهای جنگ در آن موقع است باشیم ، می توان گفت به امید خدا بتوانیم عملیات تهاجمی داشته باشیم» (کسانی که از میزان تجهیزات ما در کل جنگ تحمیلی اطلاع دارند، عظمت این مقدار تجهیزات را درک می کنند) . سپس امام (ره) اشاره ای هم به گزارش نخست وزیر می کنند و می گویند«آقای نخست وزیر از قول وزرای اقتصاد و بودجه وضع مالی نظام را زیر صفر اعلام کرده اند» و در آخر می نویسند: «شما عزیزان از هرکس بهتر می دانید که این تصمیم برای من چون زهر کشنده است ولی راضی به رضای خداوند متعال هستم و برای صیانت از دین او و حفاظت از جمهوری اسلامی اگر آبرویی داشته باشم خرج می کنم، خداوندا ما برای دین تو قیام کردیم و برای دین تو جنگیدیم و برای حفظ دین تو آتش بس را قبول می کنیم»

پس از پذیرش قطعنامه توسط ایران (در تاریخ 27/4/67) و قبل از اعلام آتش بس رسمی توسط نهادهای بین المللی در حالی که همه فکر می کردند آتش بس برقرار و جنگ تمام می شود، چند روز بعد گروههایی موسوم به خلق عرب و .... به تحریک و تشویق آمریکا و عراق در اطراف خرمشهر و مرزهای جنوبی دست به تحرکاتی زدند که به فرمان امام (ره) و با بسیج فرماندهان و یگان های سپاه طی یک نبرد چند روزه مجبور به عقب نشینی شدند. مجدداً پس از چند روز منافقین (گروهکی به سرکردگی مسعود رجوی که مدتها زیر نظر ارتش صدام آموزشهای نظامی، چریکی و ... دیده بودند) در عملیاتی به نام «مریم » شهرهای سرپل ذهاب، کِرِند و اسلام آباد را اشغال کردند. اما با حضور دلیرانه ی نیروهای ارتش و نیز با درخواست ستاد فرماندهی کل قوا از مردم برای دفاع، چنان خیل عظیمی از آنها به مناطق عملیاتی سرازیر شدند که نه تنها ما در این عملیات (مرصاد) توانستیم منافقین را تار و مار کنیم(1) بلکه فرمانده کل سپاه طرحی را برای حمله به یکی از مناطق حساس عراق تهیه کرد که امام خمینی (ره) شدیداً با آن مخالفت کرد و چون می دانست که ممکن است در آن صورت سازمان ملل و کشورهای ابر قدرت، ایران را نیز متجاوز بخوانند و افکار عمومی جهانیان را تغییر دهند فرمود :«به هیچ وجه به خاک عراق حمله نکنید . حتی گلوله ای به طرف آنها شلیک نکنید. در صورتی که بمباران کردند شما هم اگر صلاح دانستید دستوربمباران را بدهید . شما نیرو مهیا داشته باشید، در صورتی که آنها حمله کردند و زمینی را تصرف کردند، شما هم به آنها حمله کنید، من اعلام کرده ام که قبول قطعنامه تاکتیکی نیست. حمله، نقض آن است قبل و بعد آتش بس ندارد.»

صهیونیست ها یک بانوی 70 ساله فلسطینی را به شهادت رساندند

صهیونیست ها یک بانوی 70 ساله فلسطینی را به شهادت رساندند
[ 30/05/2008 - 10:08 ق.ظ ]
اسرائیل ـ یا به ادعای آمریکا، تنها کشور دموکرات منطقه ـ به سالمندان فلسطینی نیز رحم نمی کند
غزه ـ مرکز اطلاع رسانی فلسطین

یک بانوی سالخورده فلسطینی بامداد امروز جمعه 30/5/2008 بر اثر شدت جراحت های وارده جان سپرد و به کاروان شهدای فلسطین پیوست. وی شامگاه دیروز پنج شنبه و در حمله اشغالگران قدس به استان خانیونس زخمی شده بود.  

گزارش منابع پزشکی نیز حکایت از آن دارد که یسری ابو روک، بانوی هفتاد ساله فلسطینی که شامگاه دیروز و در جریان حمله صهیونیست ها به شهرک خزاعه واقع در شرق خانیونس از ناحیه سینه هدف قرار گرفته بود، بامداد امروز جمعه به کاروان شهدای فلسطین پیوست.

شایان ذکر است که نظامیان صهیونیست شامگاه دیروز به شهرک خزاعه یورش بردند و علاوه بر تخریب اراضی زراعی این منطقه، شروع به تیراندازی های بی هدف به سمت منازل مسکونی فلسطینیان کردند که در این جریان خانم سالخورده مذکور به شدت زخمی شد.

مخالفت دولت صهیونیستی با آزادی اسیر هشتاد ساله فلسطینی

مخالفت دولت صهیونیستی با آزادی اسیر هشتاد ساله فلسطینی
[ 07/06/2008 - 04:15 ب.ظ ]
به کدامین گناه باید در زندان جان بسپارد
مرکز اطلاع رسانی فلسطین

دولت صهیونیستی مخالفت شدید خود را با آزادی اسیر هشتاد ساله فلسطینی که 26 سال از عمرش را در زندان های اسرائیل گذرانده است، اعلام کرد.

آوی دیختر، وزیر امنیت داخلی رژیم صهیونیستی در این باره گفت: "این اسیر قاتل محسوب می شود و هرگز نباید او را آزاد کنیم."

شیخ عباس زکور، نماینده فلسطینی های مقیم اراضی اشغالی 48 در کنست می گوید: "مسئله آزادی سامی خالد یونس، اسیر هشتاد ساله فلسطینی که 26 سال از عمرش را در زندان های اسرائیلی بوده است، در دستور کار کنست گنجانده شده است. وی علاوه بر آنکه در زندان سکته قلبی کرده و یک بار هم عمل جراحی در مورد روده اش انجام شده است، از مشکل مفاصل نیز رنج می برد. ضمنا قدرت بینایی و شنوایی وی نیز رو به ضعف گذارده است."

این نماینده عرب کنست افزود: "نکته عجیبی که در خصوص پرونده سامی خالد یونس وجود دارد، آن است که شاباک (سازمان امنیت داخلی رژیم صهیونیستی) بعد از آنکه عمر این اسیر فلسطینی از مرز هفتاد گذشت، با آزادیش موافقت نمود ؛ ولی سازمان زندان ها تا کنون که وی از مرز هشتاد نیز گذشته، این کار را انجام نداده است و دلیل این امر نیز اختلاف موجود میان این دو نهاد امنیتی صهیونیستی است."          

مشعل: ایران بخشی از امت اسلامی است

در سالگرد ارتحال امام (ره)
مشعل: ایران بخشی از امت اسلامی است
[ 01/06/2008 - 03:34 ب.ظ ]
خالد مشعل رئیس دفتر سیاسی حماس
تهران ـ مرکز اطلاع رسانی فلسطین

رئیس دفتر سیاسی جنبش حماس با تاکید بر لزوم تحکیم روابط کشورهای عربی با ایران گفت، ایران بخشی از امت اسلامی است.
 
"خالد مشعل" در مراسمی که به مناسبت سالگرد ارتحال رهبر کبیر انقلاب اسلامی در دمشق برگزار شده بود با اشاره به روابط کشورهای عربی با ایران دعوت به تحکیم آشتی و مصالحه با ایران کرد.

به
گزارش مرکز اطلاع رسانی فلسطین به نقل از خبرگزاری فارس، رئیس دفتر سیاسی حماس که در جمع شماری از علمای اسلامی اهل تسنن و شیعه و در حرم حضرت زینب سخنرانی می‌‌کرد، ادامه داد: فرزندان عرب و اسلام باید با یکدیگر متحد و همپیمان شده و ایران نیز بخشی از منظومه امت ما است نه دشمن ما.

وی تاکید کرد: باید دوست و دشمنان را از هم شناخت و تاکید می‌‌کنیم ما نیازمند آشتی حقیقی هستیم.

خالد مشعل جنبش فتح و تشکیلات خودگردان فلسطین را نیز به آشتی ملی فراخواند و گفت، فلسطینیان باید از تجربه آشتی لبنانی‌ها با یکدیگر بهره برند.

وی ادامه داد، نتایج کنفرانس آناپلیس، نقشه راه و وعده‌های "جرج بوش"،رئیس جمهور آمریکا همگی از میان رفته است.

مشعل اظهار داشت، بوش با وقاحت تمام به اعراب و فلسطینیان پشت کرده و در کنیست اسرائیل تنها بر منافع این رژیم تکیه داشت.

رئیس دفتر حماس تاکید کرد: جرج بوش تنها تا چند ماه دیگر در کاخ سفید است و ایهود اولمرت نیز تا چند هفته دیگر کرسی قدرت را ترک می‌کند و از همین جا می‌گویم همگان بدانند که چشم‌انداز جدیدی در منطقه ایجاد می‌شود که نیروهای مقاومت منطقه در آن پیروز می‌شود.

اظهارات حمایت جویانه اوباما از تل آویو

 

 

چه کسی را باید به خاطر اظهارات حمایت جویانه
 
اوباما از تل آویو سرزنش کرد؟
 

هنگام حضور در ایپاک احساس می کنم که در جمع دوستان واقعی خود هستم، دوستانی که تاکید می کنند رابطه میان ایالات متحده و اسرائیل فراتر از بحث منافع ملی است و در ارزش های مشترک دو کشور تجسد می یابد."

عبارت فوق بخشی از سخنرانی سناتور باراک اوباما در مقر انجمن ایپاک یعنی اصلی ترین لابی یهود در ایالات متحده بود. وی این سخنرانی را در چهارم ژوئن جاری و تنها بعد از گذشت یک روز از زمان انتخاب رسمی اش به عنوان نامزد حزب دموکرات در انتخابات ریاست جمهوری ایراد کرد.

به هر حال، نشست و همایش سالیانه انجمن ایپاک فرصتی است تا افراد رسما سرسپردگی خود را به لابی یهودی که اختیار بسیاری از امور آمریکا ـ در داخل و خارج این کشور ـ را به دست دارد، اعلام نمایند. اوباما نیز در سخنرانی خود در ایپاک که با انتقاد شدید وی از رقیب جمهوری خواهش همراه بود، در ابراز اطاعت و سرسپردگی اش به ایپاک جهت کسب آرا و حمایت یهودیان برتری یافت. اوباما با سخنرانی خود در ایپاک تمامی چیزهایی که در مورد گذشته اش نوشته و گفته شده بود، باطل کرد.

پیش از این گفته می شد که پدر اوباما مسلمان است و او هنگام معرفی خود از ذکر نام پدرش که حسین می باشد، خودداری می ورزد و وی بعد از جدایی والدین خود و ازدواج مادرش با مردی اندونزیایی، مدتی از سال های کودکی اش را به همراه مادر در کشور مسلمان اندونزی سپری کرده است.   

اوباما در اظهاراتی که خطاب به یهودیان یا منتقدان مسیحی اش بیان نمود، تاکید کرد که فرزند فرهنگ یهودی ـ مسیحی است یعنی همان فرهنگی که از آن با عنوان "ارزش های مشترک میان تل آویو و واشنگتن" یاد می کند. اوباما با حرف های خود این شعار را فریاد می زد که هرگز هیچ رابطه ای میان او و هویت و فرهنگ پدری اش وجود ندارد و حتی حاضر نیست نام پدر را نیز بر زبان بیاورد.

این سناتور دموکرات آمریکایی برای آنکه ثابت کند که افکارش زاییده فرهنگ مسیحی ـ یهودی است، متعهد شد که امنیت، رفاه و برتری اسرائیل بر همسایه های مسلمانش را به عنوان هدف و برنامه خود در ده سال آتی قرار دهد و برتری نظامی تل آویو در خاورمیانه را تضمین نماید و به رژیم صهیونیستی جهت افزایش «توان دفاعی اش» جهت مقابله با هر گونه حمله احتمالی کمک نماید.

وی در سخنرانی خود در جمع هفت هزار یهودی که در ایپاک گرد هم آمده بودند، تاکید کرد که دوست حقیقی اسرائیل است و اگر در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا پیروز شود، یادداشت تفاهمی را با تل آویو به امضا خواهد رساند که مبتنی بر اعطای سالیانه مبلغ سی میلیون دلار کمک مالی به اسرائیل است که البته مدت زمان آن نیز ده سال خواهد بود.

اوباما در ادامه برای اثبات سرسپردگی خود، به شدت از ایران و جنبش حماس انتقاد کرد و خود را در خصوص مقابله با ایران متعهد دانست و گفت که از تمام توان خود برای مقابله با دست یابی ایران به سلاح هسته ای استفاده خواهد کرد. (البته مشخص نیست که از کدام سلاح صحبت می کند.)

نامزد دموکرات ها در انتخابات آمریکا در واقع با اظهارات خود در خصوص ایران به انتقادهایی پاسخ داد که سناتور مک کین، رقیب جمهوری خواهش از وی به خاطر سخنان پیشینش در باب گفتگو با تهران بیان داشته بود. سناتور مک کین گفته بود: "در مذاکره با ایران تنها نتیجه ای که قابل پیش بینی است، حرف های آنتی سمتیستی مقامات ایرانی و انکار هولوکاست از سوی رئیس جمهور ایران است."

اوباما تمام حرف های گذشته خود در خصوص گفتگو با ایران را نقض کرد و در واکنش به انتقادات مک کین، موضعی کاملا همسو با اسرائیل در خصوص ایران و مسئله فلسطین اتخاذ کرد.

به هر حال، اوباما به وضعیت یک میلیارد مسلمان، منافع آنها و همچنین چیزی که باعث خشم و غضب شان یا رضایت و خشنودی شان می شود، کاملا بی توجه است و تنها رضایت پنج میلیون یهودی ساکن ایالات متحده که نقش بسیاری بر رای دهندگان آمریکایی دارند، در محور توجه وی قرار دارد و اگر چه تعداد یهودیان آمریکا در مقابل جمعیت 300 میلیونی این کشور رقم بالایی نیست ؛ ولی این یهودیان هستند که از نظر تبلیغاتی، مالی و سیاسی بیشترین تاثیر را در آمریکا دارند.

به هر حال، کسی اوباما را به خاطر مواضعش سرزنش نمی کند، به ویژه آنکه وی یک روز پیش از انتخابش به عنوان نامزد حزب دموکرات در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا از کلیسای متبوعش تبری جست که دلیل آن نیز اظهارات رئیس کلیسا یعنی کشیش جرمیا رایت در خصوص ضرورت دفاع از حقوق سیاه پوستان بود. در واقع می توان گفت که این مرد حاضر است از همه چیز خود دست بشوید و در مقابل هر کسی که راه را جهت ورودش به کاخ سفید باز کند، سر کرنش و اطاعت فرود آورد.

ضمنا کسی هم در این میان یهودیان را به خاطر آنکه شب و روز برای تامین منافع خود می کوشند و همه را جهت خدمت به اهداف شان مسخر خود گردانیده اند، مذمت و نکوهش نمی کند و تنها طرفی که در این میان شایسته نکوهیدن است، یک میلیارد مسلمانی است که تعدادشان زیاد است ؛ ولی حکم خار و خاشاک را دارند و نه خود و نه حاکمان شان تاثیری در کاخ سفید و یا حتی کشورهای خودشان ندارند.

فعالیت جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا تعلیق شد.

 

فعالیت جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا تعلیق شد.


در پی برگزاری مراسم بررسی مفاسد اقتصادی با حضور عباس پالیزار، هیات نظارت بر تشکلهای دانشگاه بوعلی سینا فعالیتهای جامعه اسلامی دانشجویان این دانشگاه را به مدت سه ماه تعلیق کرد.

عباس پالیزار- دبیر کمیته تحقیق و تفحص از قوه قضائیه – ماه گذشته در جمع دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا به افشا گری علیه برخی شخصیت های بلندپایه نظام دست زده بود.

حکم تعلیق جامعه اسلامی در حالی ابلاغ می شود که مراسم سخنرانی دکتر پالیزار با مجوز قانونی هیات نظارت بر تشکلهای این دانشگاه برگزار شده ،اما پس از آن، این هیات از صدور مجوز برای سایر برنامه های این تشکل سر باز زده است.

گفتنی است ترکیب هیات نظارت دانشگاه بوعلی سینا مرکب از سه نفر شامل دکتر خزایی -رئیس دانشگاه-، حجةالاسلام رازینی – مسوول نهاد رهبری- و آقای حاجی بابایی –نماینده چند دوره مجلس شورای اسلامی به عنوان نماینده وزیر در هیات نظارت- می باشد.

راه حل

مشکل ما سه راه حل دارد : خواندن و خواندن و خواندن. البته چهارمی هم وجود دارد که آن هم خواندن است!!! مطالعه را به عنوان یک فریضه قطعی در برنامه خود قرار دهید .

 حسن رحیم پور ازغدی