وصیت نامه شهید کمیل صفری تبار

وصیت نامه شهید کمیل صفری تبار 

 

   

 

 

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

اول حرفم را با یکی از اشعار حافظ که خیلی به آن علاقه دارم شروع می کنم

درد عشقی کشیده ام که نپرس

 زهر هجری چشیده ام که مپرس
گشته ام در جهان و آخر کار

 دلبری برگزیده ام که نپرس
سوی من لب چه می گزی که مگو

 لب لعلی گزیده ام که مپرس

 
گفتند که هر مسلمانی باید یک وصیت نامه داشته باشد منم این وقت شب نمی دونم چی شد که یک دفعه این زد به سرم که برم وصیت نامه بنویسم.

 شاید به نظر شما حرفهایم و مخصوصا این خط خرچنگ قورباغه من خنده دار باشد!

   بازی سرنوشت که این حرفها را نمی شناسد.

 اول از همه از پدر و مادر عزیزم تشکر می کنم بابت این همه زحمات که در حق بنده قدرنشناس داشته اند. 

 شنیده بودم که فرمانده های ما گفتند دست پدر ومادر را باید بوسید ومن هم چند بار قصد چنین کاری را داشتم که یک بار به شوخی توانستم دست پدرم را ببوسم البته پدرم اجازه نمی داد که دستش را ببوسم وبالاخره با چند ترفند پاسداری توانستم به مقصود خود برسم و از مادر نیز چند بار خواستم که اجازه بدهد تا دست و پای او را ببوسم و ایندفعه هم با چند ترفند پاسداری توانستم پای مادر را ببوسم .  

 خوب بریم سر بقیه مطلب که من مال و اموالی ندارم که بگم این مال داداشم و این یکی برای فلانی ، فقط چند توصیه به خواهرانم دارم که خیلی خیلی دوستشان دارم  

اول اینکه حجاب را رعایت کنند چون شهدای ما برای حفظ ناموس و حفظ اسلام شهید شدند تا حتی یک تار موی ناموس آنها را نا محرم نگاه نکند چه برسد به اینکه بیگانه ها بخواهند نگاه کج به آنها داشته باشند .  

منظورم از حجاب این است که حتی یک تار موی خود را در معرض دید نامحرم قرار ندهید.  

 دوم اینکه فرزندان خود را طوری تربیت کنید که با روحیه ایثار و انفاق وگذشت از جان خود در راه خداوند تبارک و تعالی بزرگ شوند و طبق فرمایش امام عزیز و راحلمان که می گوید از دامن زن مرد به معراج می رود .



در اینجا جا دارد که بگویم من از اول به عشق شهادت وارد سپاه شدم ولی وقتی وارد مادیات آن می شوی منظورم این است که غرق مادیات شوی فکر شهادت کم رنگ می شه من آنقدر غرق گناه هستم که خجالت می کشم از خدا طلب کنم توی ذهنم فکر می کنم که خدا به من می گه این همه گناه کردی الان شهادت می خوای که هر چی گناه کردی یکدفعه پاک بشه، البته فکر مثبت تو ذهنم می آد که می گه خدا آنقدر رحمان و رحیم هست که با توبه(صد بار شکستیم حق خودشو می بخشه ولی حق الناس می مونه که این مردم هستند اون دنیا یقه ما را میگیرند،  

در اینجا از تمام کسانی که به گردن بنده حقیر حقی دارند می خواهم که حلالم کنند چون اگر یکی را در این دنیا حلال کنند مطمئن باشند که شخص دیگری هست که اون دنیا حلالش کنه، اگر هم ما را البته بگویم بنده حقیر را بهتر است، حلال نکردند وعده ما قیامت ان شاالله که آقامون امام حسین(ع) شفاعت ما رو بکنه که از سر تقصیر ما بگذرین.   

احساس کردم این مطلب را اینجا ذکر کنم

 من خیلی به حضرت زهرا(س) علاقه داشتم طوری که هر وقت به فکرش می افتم اشکم جاری می شود و از این خانم بزرگوار می خواهم که از خدا بخواد که از سر تقصیر ما بگذره تا هر چه زودتر به اون عشق که وارد سپاه شدم برسم.

 شهادت شهادت شهادت

  در آخر با یک دعا حرفهایم را به پایان می رسونم :

  اللهم عجل لولیک الفرج والعافیة والنصر و جعلنا من خیر اعوانه و انصاره والمستشهدین بین یده.

آمین یا رب العالمین 28/3/88 ساعت 00:48 بامداد 

 

برگرفته از وبلاگ پاسدار شهید مصطفی (کمیل) صفری تبار

نظرات 6 + ارسال نظر
عطش شنبه 15 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 05:28 ب.ظ http://www.nasljavan110.blogfa.com

سلام
یاعلی

شهاب یکشنبه 16 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 09:39 ق.ظ http://fanoospnu.blogfa.com

سلام
خوش به احوالش,ان شاءالله که خود امام حسین عزیزمان در آغوش بگیرندش و ببوسندش...

سلام انشالله...

بابک شنبه 29 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 12:22 ق.ظ

درد عشقی کشیده ام که نپرس


زهر هجری چشیده ام که مپرس


گشته ام در جهان و آخر کار


دلبری برگزیده ام که نپرس

******
ان شاالله شفاعت ما را هم بکنند.

رهگذر شنبه 29 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 12:24 ق.ظ

هنوز معبری باریک برای شهادت باز است،
ما که لیاقت نداریم... مگر خودشان گوشه چشمی به ما کنند...

التماس دعا

پرچم دار ولایت دوشنبه 13 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 07:08 ب.ظ http://gharargahpordel.blogfa.com

سلام ممنون

احسان یکشنبه 19 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 11:53 ق.ظ

بسم رب الشهداء والصدیقین
السلام علیک یااباعبدلله الحسین(ع) یاساقی عطشان کربلا
زندگی زیباست اماشهادت ارآن زیباتراست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد