ما اهل کوفه هستیم ؟!
امام سجاد - علیه السلام - در بدو ورود کاروان اسرا به کوفه می فرمایند :
« الا ان هولاء یبکون و یتوجعون من اجلنا ، فمن ذا الذی قتلنا ؟ »
«این ها که برای ما می گریند و بر ما نوحه می کنند ، پس چه کسی ما را کشت ؟!»
تاکنون کمتر تحلیلی درباره اینکه چه شد کوفیان از یاری امام حسین - علیه السلام - سرباز زدند، و اینکه چگونه با خود کنار آمدند وقتی که می دیدند لشکرها برای جنگ با امام حسین - علیه السلام - می رود، و در روز عاشورا هنگامی که استغاثه ایشان را می شنیدند ، بیان شده است .
در قیام امام حسین - علیه السلام - و در دوره چهار ماهه حضور ایشان در مکه و در حرکت یک ماهه ایشان به کربلا ، جز چهار نفر از بصره و خاندان پیامبر - صلی الله علیه و آله و سلم - که از مدینه همراه امام بودند ، هیچ کس به امام نپیوست « جز» کوفیان . و «فقط» کوفیان بودند که یاور امام بودند و کوفه تنها شهری بود که از امام دعوت کرد و به او نامه نوشت ، و تنها شهری بود که حضرت دعوت آن ها را اجابت کرد .
« مساله کوفی ما » این است که چرا کوفیان از همراهی امام حسین - علیه السلام - سر باز زدند و شریک در خون او شدند .
اهمیت این مساله از آن روست که ما تقریبا آن را فراموش کرده ایم و ظاهرا علت آن فراموشی نیز آن است که از بخشی از پاسخ می گریزیم .
برای پاسخ به این مساله باید بررسی کرد که تا چه اندازه کوفیان در دعوت از امام حسین - علیه السلام – پایمردی کردند و تا کجا ایستادند؟ و اگر ما در زمان اباعبدلله بودیم تا کجا می ایستادیم و شبیه کدام دسته از کوفیان بودیم ؟
و دشواری همین پرسش آخر است که باعث این « فراموشی » شده است .
ادامه مطلب را از دست ندهید:
در کوفه ای که هم حکومت با امویان بوده و هم اکثریت با غیر شیعیان ، و والی ظالم شهر هم « بیگناه را به جای گناهکار ، حاضر را به جای غایب ، و دوست را به جای دوست » می گیرد ، کوفیان خیلی شجاعت به خرج دادند که از امام حسین - علیه السلام – دعوت کردند ، و با مسلم بیعت کردند ، و به زندان افتادند ، و از سپاه عمر سعد گریختند .
کوفیان ( همان کوفیان بی وفا ) هر چه که در توان یک شیعه متوسط است ، و از آن بیشتر ، انجام دادند . اما بزرگی حادثه کربلا در آن است که کربلا متوسط ندارد . اگر حسینی نباشی و زینبی نباشی ، یزیدی هستی .
امام حسین - علیه السلام – به کسانی که از یاری او سر باز می زدند می فرمود « اگر مرا یاری نمی کنید ، بترسید از این که با کسانی باشید که با ما می جنگند . »
هر چه سپاه کوچک حسین ابن علی (ع) «نوع خالص » خوبی برای هر عصری است ، و انبوه امویان «نوع خالص » بدی و شرارت هستند ، کوفیان بهترین نمونه « متوسط » مردمانند . و ما ، همیشه در معرض این خطرهستیم که مانند کوفیان عمل کنیم و در عمل چیزی انجام دهیم ، که هرگز در مخیله مان خطور نمی کرده است ، و سیر حوادث ، به جایی بکشاندمان که در خون حسین (ع) شریک شویم .
عبرت داستان کربلا برای « کوفیانی چون ما » ، این است که هرچند تلاش می کنیم که دین را با دنیا هماهنگ کنیم ، اما زمان هایی چون عاشورا پیش می آید که در آن ، دینداری آن همه دشوار خواهد بود که در گردنه های صعب العبورش ، هر کس به طریقی می لغزد و مردود می شود . کسانی که تلاش های فراوان کرده اند ، ولی در هر حال ، مردودند .
و یک عاشورا یک تاریخ را کفایت می کند .
پی نوشت : این نوشته خلاصه ای از مقاله « بررسی نقش و سهم شیعیان کوفی در فاجعه کربلا » است که در شماره های 78 و 79 هفته نامه «پنجره» به چاپ رسیده است .
سلام بر سرباز اسلام بسیار پست تکان دهنده ای بود انشاالله خداوند قادر، توانایی دفاع از صاحب عصر عج و نائب بر حقش را در این مسیرهای صعب العبور به ما عنایت کند تا آیندگان ما را کوفیان دوران نننامند و با رویی سفید پیامبر ص و ائمه اطهار را ملاقات کنیم در پناه حق موفق باشی
سلام علیکم.
تشکر از مطلبتان.
یه مدت دنبال این بودم که چرا قیام مختار ؟ چرا قیام توابین ؟
چرا حر و حبیب و ...
چرا بی وفایی کوفیان؟
چرابصره و مدینه و دیگر مردمان سرزمین عرب نه ؟
چراابو حنیفه وعبدالله جعفر نه ؟
شاید به بسیاری از این سوالات رسیدم ولی از همه مهمتر به این رسیدم که:
آهای شیعیان سینه به چاک حسین!ما کجاییم؟ ما کجای کاریم ؟
مگر حسین برای امروز ما نیست؟
عاشورا نزدیک است نامه ها آیا رسیده ز راه ؟
موفق باشید انشالله
و در پناه امام زمان
سلام. ممنون که وبلاگ حقیر رو نورانی فرمودید.
و من الله التوفیق[گل]
اللهم صل علی محمد و آل محمد
سلام
همیشه مرز بین حق و باطل بسیار اندک است و تشخیص حق بسیار دشوار. واقعا اگر ما هم در زمان واقعه کربلا حضور داشتیم آیا با وجود شناخت حق باز هم مردود می شدیم...
سلام
خیلی فوری و نیازمند اطلاع رسانی به دوستان
پروژه نجات راس فتنه در حال اتمام است