مطهری ،مبارزه در سه جبهه

 

    مطهری ،مبارزه در سه جبهه

 

   یکی از بحرانی ترین ایام زندگی اجتماعی و انقلابی استاد مطهری دوره ای است که مجبور بود در سه جبهه مبارزه کند و رسالت تاریخی خود را از میان این تضاد ها و کشمکش ها پیش ببرد و به پایان برساند .

1-جبهه سیاسی و مبارزه با رژیم :

رژیم جبار و ستمگر، همه آزادی خواهان را با دقت زیر نظر داشت و برای هر یک از آنها پرونده ای درست کرده بود و جهت فکری هر کسی را می دانست و با کیفیت خاصی آنها را تحت فشار قرار میداد . مثلا از تشکیل اجتماعات روشن فکران و سخنرانی های مرحوم مطهری جلوگیری می کرد ، بطوری که استاد مطهری تا یک سال به پیروزی انقلاب به طور مطلق از سخنرانی ممنوع شده بود . در دانشگاه ، برخی از استادان را نه به عنوان تضاد سیاسی بلکه به صورت اختلاف عقیدتی و علمی و رقابت های شغلی به جان ایشان انداختند .

اوقات شهید مطهری غالبا وقف نوشتن وتحقیق می شد. اما آن گونه که افراد نا آگاه او را به محافظه کاری و یا فرار از مواضع خطر متهم می کردند ، نبود. بلکه وی فعالیت های سیاسی خود را از نزدیکترین دوستان غیر انقلابی و حتی انقلابیون بی خبر از متن انقلاب کتمان می کرد . وی در نوشته ها و گفتار هایش پرخاشگر نبود وبه انقلابی بودن تظاهر نمیکرد. او معتقد بود مبارزه باید از روی نقشه صحیح و با تمهید مقدمات توام باشد تا به نتیجه برسد.

2-جبهه طرفداران اسلام سنتی :

اسلام سنتی همان بود که خود را با اوضاع و احوال سیاسی مملکت قهرا یا عمدا وفق داده و سالیان دراز در محافل مذهبی تبلیغ می شد ، و اسلام تشیعی بود که در گریه بر مصایب امامان و سر و سینه زدن  و دعای ندبه و زیارت عاشورا و کارهایی از این قبیل خلاصه میشد. استاد مطهری و دوستانش که تصمیم گرفتند از بطن مراسم عزاداری امام حسین (ع) انقلاب اسلامی را بیرون بکشند هدف تهمت هایی قرار گرفتند . به خصوص اگر در صف مقابل ، افرادی حق به جانب و نقشه کش و خدایی نکرده تحریک شده از طرف دستگاه ،که بیش ا ز هر کسی آن وضع سود میبرد ، وجود داشته باشند .

استاد مطهری در این جبهه از مبارزه با همه خونسردی و بردباری که داشت، صریحتر و گویاتر از جبهه سیاسی بود. زیرا این یک مبارزه ایدئولوژیکی و مکتبی بود که انقلاب را بنا میکرد. او این مبارزه را خط اصلی و متن برنامه اصلاحی خود می دانست که یکی از نتایج آن اصلاح سیاسی و اجتماعی است . لذا در این میدان از تهمت ها باک نداشت و با همان روش حکیمانه خود مردانه ایستادگی میکرد. در این میدان، مبارزه حق با چیزی شبیه حق مطرح بود . او در این عرصه رنج بسیار برد و از کسانی بود که او را می شناختند و سالها همکار و همنشین او بودند و حقش را نادیده گرفتند و نقش اورا در سازندگی نسل جدید اسلامی با شناخت اسلام راستین به باد دادند ، گلایه داشت.

3-جبهه همرزمان بی باک و خام :

این دردآور است که انسان ناچار شود در گرماگرم مبارزه با جبهه مقابل در داخل صف نیز با همرزمان خویش درگیر شود .

درگیری از دو جهت :یکی از جهت اختلاف سلیقه و تاکتیک سیاسی و دیگر اینکه بخش عمده محنت و درگیری داخلی او را تشکیل میداد ، برداشت های غیر متعارفی بود که بعضی از افراد و گروه های خط مبارزه ، از قران و روایات میکردند  ویا آرایی که در مسائل تاریخی ، اعتقادی ، اجتماعی و اقتصادی اسلام اظهار می داشتند که اگر خلاف واقع نبود ، لا اقل خلاف معمول و مشهور بود .

در عین حال تا انجا که ممکن بود ، مطهری آنان را برای خود و برای انقلاب نگه میداشت ، گفته ها و نوشته هایشان را توجیه و حمل بر صحت میکرد و نقطه ضعف ها را گوشزد میفرمود . به راستی مطهری یک مصلح واقعی بود. روحش شاد !

 

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد