یهودیان درباری

  استبداد اروپایی و یهودیان درباری 

 

در بررسی تاریخ الیگارشی یهودی پیوند با خاندان‌های حکومتگر و نخبگان سیاسی حاکم را دارای جایگاه ویژه می‌یابیم و این مهم‌ترین عامل در انباشت ثروت یهودیان بوده است.

 سومبارت می‌نویسد:
زمانی که از دولتمردان و حکمرانان جدید سخن می‌رانیم به سختی می‌توانیم آنان را بدون یهودیان به تصور آوریم؛ درست مانند فائوست بدون مفیستوفلس. حکمرانان و یهودیان دست به دست هم در عصری گام زدند که مورخین آن را «دوران نوین» می‌خوانند  .

 

کارکردهای یهودیان درباری در سده‌های هفدهم و هیجدهم بطور خلاصه به شرح زیر است:

1- بانکداری

یهودیان درباری منبع تأمین نقدینگی مورد نیاز دربارهای اروپا بودند. زرسالاران یهودی با دادن وام های کلان به دربار های اروپا، مثلا در جنگ ها یا در تجارت (غارت) ماوراء بحار، عملا دست به سرمایه‌گذاری‌ می زدند؛ به این صورت که یا در غنائم سرشار غارت ها سهیم می شدند، یا پول خود را با بهره ای کلان بازپس می گرفتند.

2- پیمانکاری مالیاتی

یهودیان درباری در بسیاری موارد، همان کارکردی را به دست داشتند که امروزه نهادهای دولتی، چون وزارت دارایی، به دست دارند. گردآوری مالیات، به‌‏ویژه مالیات کشاورزی، از اتباع دربارهای کوچک و بزرگ اروپای مرکزی به عهده‌ی الیگارشی یهودی بود. آنان معمولا این مالیات را نقداً پیش‌خرید می‌کردند و طبعاً در جریان گردآوری آن می‌کوشیدند تا سود هر چه بیشتر به چنگ آورند.

3- نظامی‌گری

به‌‏نوشته مورخین دانشگاه عبری اورشلیم، کارکرد اصلی یهودیان درباری تأمین تدارکات و سیورسات ارتش‌ها بود. پیمانکاران نظامی یهودی همه جا در کنار ارتش‌های آلمان، از ارتش‌های کوچک دربار‌های محلی تا ارتش عظیم امپراتور آلمان (پس از 1871)، حضور داشتند.


  کارکرد نظامیگری زرسالاران یهودی را به سه بخش باید تقسیم کرد:
آنان علاوه بر سررشته‌داری (تأمین تدارکات)، کارکرد تهیه و تجهیز ارتش‌های کوچک مزدور (بردگان نظامی) از اتباع حکمرانان اروپای مرکزی را برای واگذاری به مشتریانی چون الیگارشی مستعمراتی هلند و سپس انگلیس به دست داشتند. در جریان جنگ‏‌های ناپلئونی نیز این کارکرد ادامه داشت. تهیه تجهیزات نظامی (به‏‌ویژه اسب، اسلحه و باروت) نیز حرفه‌ای کاملا یهودی بود.
 تصادفی نیست که شهر برنو، کانون مهم تکاپوی الیگارشی یهودی در شرق اروپا، در اواخر سده نوزدهم و اوایل سده بیستم به محل استقرار مهم‌ترین صنایع نظامی بدل شد. تفنگ برنو نامی شناخته‌شده در ایران است.  پیوندهای عمیق زرسالاران یهودی با صنایع تسلیحاتی غرب در سده بیستم به دلیل این پیشینه است.

4- ضرب سکه

یکی از کارکردهای یهودیان درباری ضرب سکه بود. در سده‌های هفدهم و هیجدهم بیشتر سکه‌های دربارهای آلمان از نقره بود. با افزایش تکاپوی اقتصادی در این دوران، فلز فوق کمیاب شد و تأمین نقره مورد نیاز برای ضرب سکه به یکی از وظایف مهم الیگارشی یهودی بدل گردید.

5- تأمین نیازهای مصرفی و زینتی / تجملاتی

یکی از کارکردهای مهم یهودیان درباری تأمین جواهرات و سنگ‌های قیمتی برای دربارهای اروپا بود. این کارکرد یهودیان ابعاد دیگری نیز داشت که در منابع تاریخی به آن اشاره نمی‌شود. تأمین نیازهای زندگی پر عیش و نوش حکمرانان و اشراف اروپا، به‌‏ویژه در ابعاد جنسی، از کارکردهای مهم زرسالاران یهودی بود.

6- فعالیت‌های دیپلماتیک و اطلاعاتی

دایرة المعارف یهود می‌نویسد مارانوها(یهودیان مخفی) به دلیل پیوندهای بین‌المللی گسترده‌شان به زودی به‌‏وسیله حکومت‌های محلی به عنوان دیپلمات به کار گرفته شدند.  توجه کنیم که کارکرد “دیپلماسی” و “اطلاعاتی” تفاوت چندانی ندارد. اگر یهودیان / مارانوهایی بودند که به عنوان “دیپلمات” عمل می‌کردند، طبعاً بودند یهودیان / مارانوهایی که “کارگزار اطلاعاتی” به‏‌شمار می‌رفتند. کارکرد جاسوسی یهودیان در دوران جنگ‌‏های سی‌ساله اروپا مورد تأیید ماخذ فوق است.
مجموعه‌ی این کارکردها پیوند روزافزون و همبسته خاندان‌های زرسالاری یهودی و الیگارشی اروپای مرکزی را در سده‌های هفدهم و هیجدهم سبب شد.

بتدریج، این پیوند ابعادی فراتر از مشارکت یافت و به پیدایش یک شبکه بغرنج خویشاوندی انجامید؛ و بدین‌سان ساختار سیاسی سده‌های نوزدهم و بیستم دنیای غرب را بر شالوده‌ای قبیله‌ای مبتنی ساخت.

 

 

منبع: عبدالله شهبازی ؛ زرسالاران یهودی و پارسی استعمار بریتانیا و ایران، ج 2، تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، چاپ دوم (پائیز 1390)


فائوستوس و مفیستوفلس



دکتر فائوستوس


 در افسانه های سده 16 ام میلادی آلمان داستان مردی آمده که در ازای دستیابی به قدرت و ثروت و عمر طولانی، روح خود را به شیطان می فروشد.

به نکات تراژدی کریستوفر مارلو(نمایشنامه نویس) که تراژدی تاریخ جدید است توجه کنیم:

1)     شیطانی به نام مفیستوفلس سراغ مردی به نام دکتر فائوستوس می رود که دانشمندترین و داناترین مردم زمانه خویش است.

2)     مرد دانشمند به فکر دانشی افتاده است که با آن بتواند زمین و زمان و چرخ و گردون را مطیع خویش سازد و به استخدام درآورد.

3)      شیطان (مفیستوفلس) به او وعده می دهد که اگر روح خود را به او بفروشد در ازاء آن قدرت و توانایی بر هر کار به او می بخشد.

4)      فائوستوس عهد قدیم را از یاد می برد و با شیطان عهد می بندد و با خون بازوی خود پیمان نامه را می نویسد و امضاء می کند و در طی مدت بیست و چهار سال به کامجویی و کامروایی و بازی قدرت مشغول می شود.

5)     گهگاه ندامت به سراغ فائوستوس می آید اما مفیستوفلس و ابلیس نمی گذارند این ندامت او را از راه دوزخ بازگرداند.

6)      فائوستوس که بکلّی تباه نشده است با دانایی و ایمان خود شیاطین را می ترساند و متواری می سازد اما جلوه خودبین او اسیر ابلیس و دوزخ است.

7)      مهلت بیست و چهار سال که بسر می رسد، فائوستوس عاقبت گمراهی خود و فرا رسیدن عذاب را می بیند و به خدا پناه می برد اما دیگر دیر شده است و شیاطین او را با خود به دوزخ می برند.
 

این تراژدی، تراژدی تاریخ جدید است. فائوستوس دانشمند بزرگ قرون وسطایی، طالب علمی می شود که عین قدرت باشد و او را به قدرت برساند. او این علم را باید به بهایی گران بخرد و می خرد و همه وجودش به علم عین قدرت مبدل می شود. او دیگر شأن آدمی خود را از دست داده است.

رابطه حکمرانان اروپا و یهود در چند سده گذشته به مانند این افسانه است. به عبارتی همانطور که فائوستوس بدون مفیستوفلس قابل تصور نیست، حکمرانان اروپا هم بدون یهودیان درباری قابل تصور نیستند.